در این نوشته، بر سکانس زیر آب متمرکز میشویم. کارگردان اصرار داشت در این سکانس چهارونیم دقیقهای، تام کروز در زیر آب تقلا کند و نمای پیوسته و بدون قطع شدن به نمایش گذاشته شود. نکته جالب این است که برای اجرای واقعی و سر صحنه این سکانس، استفاده گستردهای از روشهای دیجیتال شده است. این سکانس غافلگیری دیگری نیز دارد؛ برای تصویربرداری آن، دوربینی انتخاب شد که هنوز به بازار نیامده بود.
مطابق معمولِ مجموعه فیلمهای مأموریت غیرممکن، در قسمت پنجم نیز سعی شده است فقط در مواقع لزوم و با هدف تکمیل حس یک صحنه از جلوههای بصری دیجیتال کمک گرفته شود و بر همین اساس در این فیلم هم، تا حد امکان از جلوههای درون دوربین استفاده شده است. دیوید ویکری، سرپرست جلوههای بصری این فیلم میگوید: «شعار کارگردان این بود که همه چیز باید واقعی اجرا شود، جلوهها در دوربین گرفته شود و از تصویرسازی کامپیوتری استفاده نشود. اما بخشهایی وجود داشت که ناگزیر بودیم از جلوههای بصری استفاده کنیم.» البته این استفاده بیشتر جنبه کمکی دارد. برای مثال، در صحنهای تام کروز با کمک کابلهایی از هواپیمای غولپیکر A400 آویزان شده است و لازم بود این کابلها از تصویر نهایی حذف شوند. در اینگونه موارد استفاده از جلوههای بصری و روشهای کامپیوتری، تنها راه چاره بود.
به عقیده Maricel Pagulayan، مدیر تولید جلوههای بصری فیلم، سکانسهای « اُپرا» و «زیر آب» پیچیدهترین سکانسهای این فیلم بودند و در این بین سکانس زیرآب، کابوس بود. به گفته او در این سکانس، استفاده از previs1 برای تعیین نحوه تصویربرداری اجرای صحنه، لازم بود.» در این سکانس از بدل دیجیتال استفاده نشد و تام کروز خودش کار را انجام داد. بخش دشوار کار این بود که تام کروز در زیر آب مجبور بود نفس خود را حبس کند. استفاده از لوازم تنفسی پیشنهاد شد، اما چون بخش زیادی از چهره او را میپوشاند، از این کار صرفنظر کردند. ویکری میگوید: «مشکل ما این نبود که آیا تام (کروز) میتواند به اندازه کافی نفس خود را حبس کند یا نه؛ مشکل این بود راهی پیدا کنیم که دوربین بتواند به همه مکانهای لازم برود و از او در یک برداشت پیوسته و واحد تصویربرداری شود.»
بخش زیر آب با استفاده از نمونه اولیه دوربین ALEXA65 گرفته شده است و Pete Romano وظیفه این تصویربرداری را بر عهده داشته است. تصویربرداری در مخزن، یک ماه به طول انجامیده است.
دوربین ALEXA65؛ این دوربین زمانی برای استفاده در فیلم انتخاب شد که هنوز به بازار عرضه نشده بود
Romano درباره فیلمبرداری زیر آب میگوید: «در این سکانس تقریباً به طور کامل از پسزمینه مجازی استفاده شده است و در اختیار داشتن تصاویری با بهترین رزولوشن ممکن، اهمیت زیادی برای گروه جلوههای بصری داشت.» او عقیده دارد با استفاده از دوربین ALEXA65 میتوان تصاویری با حداکثر کیفیت تهیه کرد؛ ویژگیای که مناسب صحنههایی با جلوههای بصری سنگین است .
کمک previs در برنامهریزی سکانس
گروه سازنده با استفاده از روش previs، پیش از تصویربرداری نمونه اولیهای از صحنه را در کامپیوتر بازسازی کردند. به این ترتیب علاوه بر اینکه میتوانستند صحنهها و بهویژه بخشهای اکشن را بهدقت طراحی کنند و پیش از فیلمبرداری محل دقیق عناصر را مشخص کنند، قادر بودند برای مثال به کارشناسان شرکت ایرباس نشان دهند که دقیقاً قرار است با هواپیما چه کنند. ویکری میگوید: «شرکت ایرباس درباره نصب تجهیزات روی هواپیمایش (A400) حساسیت زیادی داشت.»
اما یکی از سکانسهایی که previs نقشی اساسی در آن ایفا کرد، صحنه زیر آب موسوم به Torus بود. طراحی و اجرای سکانس جاهطلبانه و پیچیده زیر آب در مقایسه با سایر بخشهای فیلم، نیاز به همکاری و هماهنگی گستردهتری داشت و لازم بود از قبل حرکات هنرپیشه و دوربین و محل جایگیری لوازم صحنه به طور دقیق و با زمانبندی مناسب، طراحی و برنامهریزی شود.
گروه «The Third Floor» به سرپرستی Vincent Aupetit، بخش previs کار را بر عهده داشتند و حدود هشت ماه روی این فیلم کار کردند. این شرکت در طول پروژه، همکاری بسیار نزدیکی با عوامل فیلم از جمله کارگردان، تهیهکننده، فیلمبردار، گروه بدلکاری، گروههای جلوههای ویژه میدانی و جلوههای ویژه بصری داشت که با کمک هم، ترکیب و چیدمان سکانسهای مدنظر و زمانبندی آنها را تعیین کردند و نحوه اجرا و تصویربرداری سکانسها به طور صحیحی برنامهریزی شد. هر چند قرار بود سکانس زیر آب به صورت معمول و با حدود هشتاد شات طراحی شود، اما پس از طراحی previs، کارگردان تصمیم گرفت روش جسورانهتری را امتحان کند و این سکانس به صورت برداشت بلندی به تصویر کشیده شود که گویی با یک دوربین و به طور پیوسته گرفته شده است. هدف وی از این کار، القای هرچه بیشتر و مؤثرتر حس ترس از فضای بسته و خفگیای بود که شخصیت «هانت» در فیلم تجربه میکرد. در نتیجه، گروه previs در طراحی اولیه خود تغییراتی ایجاد کردند و در نهایت سکانسی با کمترین قطع (کات) طراحی شد و پس از اینکه شکل اصلی خود را پیدا کرد و به ریتم سینمایی مدنظر نزدیک شد، آماده اجرا در صحنه بود. به این ترتیب کل سکانس به چهار بخش اصلی تقسیم شد که حدود چهار دقیقه و نیم به طول میانجامد. ویکری در این باره میگوید: «باید به طور دقیق و منظمی تعیین میکردیم که چطور برداشتهای مختلف را کنار هم قرار دهیم تا صحنه کاملاً پیوستهای ایجاد شود.» وی معتقد است که استفاده از روش previs برای اتخاذ تصمیمات کارآمد و مؤثر در زمینه تصویربرداری این صحنهها، بسیار حیاتی بود.
کمک previs در اجرای سکانس
گروه previs در اجرای عملی سکانس نیز حضور داشت و گروه سازنده را راهنمایی میکرد. برای اجرا، قرار شد صحنههای طراحیشده در مرحله previs به زیربخشهایی تقسیم شوند تا بتوان هر بخش را به صورت برداشتهای مجزا تصویربرداری کرد و در نهایت این زیربخشها به هم متصل شده و سکانسی پیوسته ایجاد شود. گویی دوربین از ابتدا تا انتهای ماجرا را بدون وقفه ثبت کرده است. این برداشتها طوری انتخاب شدند که تصویربرداری سادهتر شود.
در این سکانس، هانت توسط جریان آب به اطراف محفظه پرت میشود و مجبور است در این جریان شدید، شنا کند. برای اجرای این جلوه، تام کروز در زیر آب به نگهدارندههایی (rig) متصل شد که او را به صورت کنترلشده به اطراف حرکت میداد و میتوانست در زیر آب، جستوخیر کند. در فیلم میبینیم جریان شدید آب، هانت را به اطراف پرت میکند، اما در این صحنهها تام کروز به اطراف پرت نمیشود، بلکه این دوربین است که با حرکات حسابشده و سریعی نسبت به او، به عقب و جلو حرکت داده میشود و این توهم در بیننده ایجاد میشود که هانت به اطراف پرت میشود.
Aupetit درباره کمک previs به اجرای این سکانس میگوید: «برای کمک به اجرای این جلوه، به نوعی previs خود را مهندسی معکوس کردیم؛ یعنی ابعاد دقیق مخزن و صحنه فیلمبرداری را در نظر گرفتیم تا بتوانیم با کمک این ابعاد به طور دقیقتری در فضای کامپیوتر شرایط تصویربرداری واقعی را برنامهریزی کنیم.» آنها برای این طراحی، مواردی نظیر تجهیزات و لوازمی که گروه جلوههای ویژه میدانی در صحنه نصب میکردند یا تعاملات اعضای گروه تصویربرداری زیر آب را پیشبینی کردند. Aupetit اضافه میکند: «سعی کردیم در حد توان خود، اطلاعات دقیق فنی در اختیار گروه سازنده قرار دهیم؛ اطلاعاتی نظیر موقعیت، زاویه و سرعت عناصر مختلف با توجه به زمانبندی، ابعاد، موقعیت و سرعت دوربین و لنزی که استفاده میشد.» گروه جلوههای ویژه میدانی از دادههای previs برای ساخت و اصلاح پایههایی که قرار بود کروز را در زیر آب نگه دارد و نیز برای اصلاح مکان توربینهایی که وظیفه ایجاد جریان زیر آب را بر عهده داشتند، استفاده کرد. غواصان و گروه تصویربرداری زیر آب نیز از دادههای previs برای برنامهریزی مدت هر برداشت و اینکه هنرپیشه چه مدت باید نفس خود را حبس کند، استفاده کردند. نظر کلی Aupetit درباره سکانس زیر آب چنین است: «از مراحل ابتدایی طرح اولیه تا نتیجه نهایی، این سکانس نمایانگر کار گروهی فوقالعادهای است.» چیزی که به عقیده او تا پیش از این، بدین شکل امتحان نشده بود.
کمک دوربین ALEXA
تقریباً تمام سکانس زیرآب با پسزمینه مجازی اجرا شده است و در نتیجه تصویربرداری با بهترین رزولوشن ممکن اهمیت زیادی داشت. سکانس زیر آب از نظر جلوههای ویژه بصری، بسیار پیچیده است. به گفته Pete Romano، مدیر فیلمبرداری زیر آب، گروه جلوههای بصری Double Negative که از همان ابتدا در پروژه حضور داشتند، تأکید کرده بودند نیازمند تصاویری با حداکثر رزولوشن ممکن هستند. با توجه به کیفیتی که گروه جلوههای بصری دیجیتال نیاز داشت و شرایط خاص کار در زیرآب، گروه تصمیم گرفت این بخش از فیلم را که در زیر آب میگذشت، با دوربین جدید ALEXA 65 شرکت ARRI تصویربرداری کند. نکته مهم این بود که این دوربین هنوز به بازار نیامده بود. رزولوشن و اندازه نسبتاً کوچک دوربین ALEXA 65 میتوانست به عملی شدن ایده این سکانس کمک زیادی کند. ویکری در این باره گفته است: «ما از جمله نخستین گروههای فیلمسازی بودیم که با این دوربین جدید تصویربرداری کردیم. ما این دوربین را بیست روز متوالی و هر بار به مدت ده ساعت زیر آب استفاده کردیم.»
دوربین ALEXA65 درون محفظه ویژهای قرار داده شد تا امکان تصویربرداری زیر آب فراهم شود
در جریان ساخت فیلم و شش ماه پیش از عرضه دوربین ALEXA 65 به بازار، Pete Romano پی برد که شرکت ARRI در حال توسعه دوربینی دیجیتال با قابلیت تصویربرداری با فرمت بزرگ است. Romano سعی کرد پیش از اینکه نمونهای از دوربین به دستش برسد، محفظهای برای آن طراحی کند تا بتوان در زیر آب از این دوربین استفاده کرد. او موفق شد با استفاده از دادههای CAD که شرکت ARRI در اختیارش قرار داد، محفظهای مناسب برای دوربین طراحی کند و با کمک فناوری چاپ سهبعدی آن را بسازد. Romano در این باره میگوید: «مدل سهبعدی کمک کرد تا اصلاحات لازم روی محفظه صورت بگیرد و محل بخشهای مختلفی نظیر پورتها و محل اتصال کابلها روی آن مشخص شود. در نهایت یک نمونه آزمایشی از دوربین در اختیار من قرار گرفت. باید ظرف مدت دو روز محفظه را آماده میکردیم و به همراه تمامی تجهیزات مورد نیاز به محل تصویربرداری میبردیم.»
یکی از نگرانیهای Romano در زمان طراحی محفظه، این بود که چطور گرمایی را که این دوربین در حین کار تولید میکند، به بیرون محفظه منتقل کند. او میگوید: «من از دو راهکار استفاده کردم. نخست اینکه هیتسینکهای (گرمابَر) مخصوص و حسگرهایی را روی فنهای جلوی محفظه قرار دادم و همچنین گرمابرها و پردازندهای را در پشت محفظه تعبیه کردم. با این حال به دلیل اینکه در زمان طراحی به دوربین واقعی دسترسی نداشتیم و در نتیجه نمیتوانسیتم این سیستم خنکسازی را امتحان کنیم، همچنان نگران حرارتی بودم که دوربین حین کار ایجاد میکرد.» به همین دلیل تصمیم گرفت به راهکار سومی نیز بیندیشد. خوشبختانه، حرارت تولیدی دوربین مشکلی ایجاد نکرد.
تصویربرداری زیر آب
دوربین از طریق کابل اِتِرنت با بیرون ارتباط داشت و تمامی عملکردهای آن و حسگرهای دما از بیرون آب قابل کنترل و نظارت بودند. برای مثال، دستیار فیلمبردار میتوانست نرخ فریم تصویربرداری را از بیرون آب تغییر دهد یا به سایر تنظیمات دوربین دسترسی داشته باشد.
به گفته Aupetit، برای القای حس شناوری و به اینسو و آنسو پرت شدن هانت که در نتیجه جریان شدید آب رخ میداد، به طور گستردهای از تجربیات فیلم جاذبه2 استفاده شده است: «این سکانس به گونهای طراحی و اجرا شد که حسی واقعی از شناوری را انتقال میدهد. دوربین، تام کروز را به گونهای دنبال میکند که هم باورپذیر است و هم قوانین سینمایی نظیر قاببندی و ترکیببندی شاتها که پیروی از آنها برای به تصویر کشیدن چنین وضعیت سخت و بغرنجی الزامی است، در آن رعایت شده است.» در صحنههایی که تام کروز توسط جریان آب به اطراف کشیده میشود، در حقیقت دوربین است که از او دور یا به او نزدیک میشود. در جلوههای بصری بسیار سادهتر است که به جای حرکت دادن سوژه، دوربین را حرکت دهیم؛ بهویژه صحنههایی نظیر این سکانس که بدون استفاده از این ترفند، ایجاد چنین جلوهای امکانناپذیر بود. علاوه بر کنترل دوربین به این روش، در بخشهایی از سکانس زیر آب، از کِرین و حتی دوربین روی دست نیز استفاده شده است.
جلوههای بصری
ویکری میگوید: «Romano مراجع تصویری فوقالعادهای را از بخشهای مختلف فضای زیر آب و از زوایا و در شرایط مختلف نورپردازی تهیه کرد.» تصاویر گرفتهشده در زیر آب، مراجع تصویری بسیار خوبی برای گروه جلوههای بصری محسوب میشد و به آنها کمک میکرد درک بسیار خوبی از رفتار نور در زیر آب پیدا کنند، برای مثال اینکه نور چطور در آب پخش میشود. با استفاده از این تصاویر، گروه جلوههای بصری میتوانستند درکی از رفتار نور در زیر آب به دست آورند.
هرچند دوربین ALEXA 65، امکان پیادهسازی ایدههای مربوط به این سکانس را برای سازندگان فیلم فراهم میکرد، اما کیفیت تصاویر این دوربین با کیفیت تصاویر دوربینهای دیگری که سایر بخشهای فیلم را تصویربرداری میکردند، متفاوت بود.3 برای رفع این مشکل، گروه جلوههای بصری سعی کردند تصاویر گرفتهشده با دوربین ALEXA 65 را با ترفندهای دیجیتال، به گونهای تغییر دهند که مشابه تصاویر دوربینهای رایج سینمایی شود، برای مثال تصاویر را دانهدانه کنند یا اعوجاج لنز را بازآفرینی کنند.
سکانس زیر آب، با پسزمینه سبز تصویربرداری شد تا در مرحله پس از تولید، نماهای دیجیتال به آن اضافه شود. حس معلق بودن بازیگر در آب، با حرکتهای حسابشده دوربین ایجاد شد
previs نه تنها در اجرای عملی سکانس کمک کرد، بلکه گروه جلوههای بصری کامپیوتری نیز از دادههای حاصل از previs در این مرحله استفاده کرد. پس از به اتمام رسیدن تمرین صحنه و آزمودن تصویربرداری، دادههای previs و techvis شامل دوربینها، متحرکسازیهای مربوط به لوازم و هنرپیشهها و بافتها، مدل محیط و تنظیمات techvis برای هر شات در اختیار Double Negative قرار گرفت که این شرکت میتوانست از این دادههای تأییدشده به عنوان اساس کار جلوههای بصری خود استفاده کند. مثلاً با استفاده از همین دادهها میتوانستند بعد از گرفتن هر قطعه از سکانس، به تام کروز بگویند برای قطعه بعدی فیلمبرداری، باید کجا باشد. ویکری توضیح میدهد: «به او میگفتیم میخواهیم اینجا باشی. دوربین پنج فوت از تو فاصله دارد، دستت را دراز میکنی تا دیوار را بگیری. از تو میخواهیم در برداشت دوم در همان جای قبلی باشی و سعی میکنیم تا جای ممکن نمای نزدیکی از تو بگیریم. این دقیقاً کاری بود که ما انجام میدادیم.»
علاوه بر این، Double Negative در مرحله پس از تولید، جریانات و حبابهایی را به طور دیجیتال به نماها اضافه کرد تا شناور بودن تام در آب بهتر به بیننده منتقل شود.
تکمیل واقعیت با ترفندهای دیجیتال
نکته مهم در این فیلم و به خصوص در سکانس زیر آب، این است که هرچند کارگردان تأکید داشت تا حد امکان همه اکشن فیلم سر صحنه اتفاق بیفتد، اما برای اجرای صحیح این واقعگرایی، استفاده مؤثری از روشهای دیجیتال و کامپیوتری شد، به طوری که صحنهها پیش از تصویربرداری در کامپیوتر ساخته و مرور شده و ایرادات گرفته شد و بعد از اینکه همه عوامل فیلم متوجه شدند قرار است سر صحنه چه اتفاقاتی بیفتد، کار فیلمبرداری و اجرا آغاز شد. به همین دلیل است که میتوان مرحله previs را یکی از مفیدترین مراحل ساخت فیلم دانست. سکانس زیرآب در قسمت پنجم فیلم مأموریت غیرممکن، ویژگیهای منحصربهفردی دارد و میتوان از آن به عنوان نمونه بسیار خوبی از ارتباط مؤثر روشهای دیجیتال ساخت فیلم و روشهای سنتی فیلمسازی یاد کرد.
پینوشت:
1 -یکی از روشهایی که این روزها در ساخت فیلمها بسیار رایج شده است، روش previs (کوتاهشده اصطلاح Previsualization) است. در این روش پیش از آغاز فیلمبرداری، صحنههای فیلم به صورت بسیار ساده در کامپیوتر ساخته میشود و عوامل فیلم نظیر کارگردان، طراح صحنه و فیلمبردار، بر روی آن نظر میدهند.
2 - در فیلم جاذبه، با حرکات دقیق دوربین، بدون حرکت دادن بازیگران، حس معلق بودن در فضا ایجاد شد. در حقیقت بازیگران ثابت بودند و دوربین حرکت میکرد. مشابه چنین روشی در فیلم مأموریت غیرممکن هم به کار گرفته شد.
3 - تصویربرداری اصلی این فیلم بر عهده Robert Elswit بوده و به طور 35 میلیمتری گرفته شده است.
==============================
شاید به این مقالات هم علاقمند باشید:
ماهنامه شبکه را از کجا تهیه کنیم؟
ماهنامه شبکه را میتوانید از کتابخانههای عمومی سراسر کشور و نیز از دکههای روزنامهفروشی تهیه نمائید.
ثبت اشتراک نسخه کاغذی ماهنامه شبکه
ثبت اشتراک نسخه آنلاین
کتاب الکترونیک +Network راهنمای شبکهها
- برای دانلود تنها کتاب کامل ترجمه فارسی +Network اینجا کلیک کنید.
کتاب الکترونیک دوره مقدماتی آموزش پایتون
- اگر قصد یادگیری برنامهنویسی را دارید ولی هیچ پیشزمینهای ندارید اینجا کلیک کنید.
نظر شما چیست؟