این مطلب یکی از مقالات پرونده ویژه «بیتکوین» است. برای دانلود کل پرونده ویژه اینجا کلیک کنید.
لين با يادآوری آن نشست میگويد: «دستم را بلند کردم و گفتم، آيا شخص ديگری هم هست که با مشتريان بالقوه بيتکوينی در حال گفتوگو باشد؟ خيلی از حضار هاج و واج به در و ديوار اتاق چشم دوختند. بسياری از بانکداران حاضر در جلسه حتی اسم بيتکوين را هم نشنيده بودند... يکی از آنها که يادم نيست چه کسی بود گفت: فکر میکنم اعتبار قانونی بيتکوين را از آن سلب کنند.»
لين پاسخ داد: «خب، اگر اعتبارش را از آن بگيرند من حدود 1200 دلار ضرر میکنم، چون اين اواخر 10 بيتکوين خريدهام.» سپس يکی از بانکداران حاضر که رفيق لين بود برای اين که سربهسرش بگذارد گفت: «آلن، تو نبايد اين موضوع را رو میکردی. حالا خودت را آماج حمله رگولاتورها قرار دادی.»
لين آن بيتکوينها را با پول خودش خريده بود، نه بهخاطر سرمايهگذاری، بلکه بيشتر بهاين خاطر که میخواست بداند اين سيستم چگونه کار میکند. همانطور که خود لين میگويد، «اگر به درون (اين سيستم) گام نگذاريد چگونه میتوانيد دربارهاش چيزی ياد بگيريد؟»
از زمان ديدار بانکداران کاليفرنيا بهاين سو، بهنظر میرسد کنجکاوی و يادگيری درباره بيتکوين بيشتر و بيشتر از پيش ارزش خود را نمايان کرده است. نشست مشترک سنای امريکا، رگلاتورها، قانونگذاران و ناظران رسمی و حقوقی در ماه نوامبر سال گذشته نشان داد که بيتکوين بهعنوان سيستم پرداختها، کاربردهای قانونی و خلاقانهای دارد. بهتازگی و پس از آن نيز تجارتخانههای نامآشنای اين کشور مانند Overstock.com، زينگا و حتی تيم بسکتبال ساکرامنتو کينگز پذيرش پرداختهای بيتکوين را آغاز کردهاند. حتی کانديداهای سياسی نيز کمکهای انتخاباتی را از طريق اين سيستم دريافت میکنند. با افزايش شمار کاربران بيتکوين تراکنشهای جهانی آن نيز رو به افزايش است.
لين میگويد: «اگر بيتکوين به شيوهای معتبر برای معاوضه پول تبديل شود، آن گاه شرم بر ما بانکداران باد اگر آن را نفهميم.»
فهم درست بيتکوين به معنی نگاه به ورای توانمندیهای آن بهعنوان جايگزينی برای پول است. تصور میشود که روزی اين شبکه بتواند بسيار بيشتر از پولهای الکترونيک و بدون مرز برای معاوضه پول مورد استفاده قرار بگيرد.
فهم درست بيتکوين (Bitoin با B برای اشاره به سيستم پرداخت و فناوری بيتکوين بهکار میرود و با b برای اشاره به واحد پول بيتکوين) به معنی نگاه به ورای توانمندیهای آن بهعنوان جايگزينی برای پول است. تصور میشود که روزی اين شبکه بتواند بسيار بيشتر از پولهای الکترونيک و بدون مرز برای معاوضه پول مورد استفاده قرار بگيرد (به کاربردهای آن در ارتباط با اسناد ماليکت سهام يا حقوق مالکيت داراییها فکر کنيد). اما چشمانداز درازمدت اين سيستم برای آينده از نظر صاحبان سرويسهای مالی سنتی که از ديرباز در سازوکارهایشان به اعتماد خود بر واسطههای طرف سوم (third party) متکی بودهاند، گيجکننده و سرسامآور است.
تاکنون بيشتر داستانهای خبری درباره بيتکوين به بخشهای جنجالی و ژورناليستی آن پرداختهاند، از جمله: کاربردهای غيرمجاز اين پول در بازارهای سياه آنلاين؛ بنيانگذار مرموز آن که پيش از ناپديد شدنش در سال 2011 با نام مستعار ساتوشی ناکاموتو شناخته میشد؛ نرخ پر فراز و نشيب و ديوانهوار آن در معاوضه با دلار و استقبال آدمهای مشهوری مانند دوقلوهای وينکلووس1 از آن.
برآيند ديدگاههای آنلاين و گفتوگوهای توييتری سؤالی را فرارویمان قرار داده است: اينکه آيا بيتکوين ارزش ذاتی دارد؟ اين بحث پايانی ندارد. روزنامهنگارانی که در حيطههای مالی قلم میزنند، اين پديده را از روزنهای کوچک مینگرند و بانگ برمیآورند که ارزش بيتکوين مانند حبابی است که بهزودی خواهد ترکيد، متنفران حرفهای فضای وبلاگنويسی نيز گرايشهای آزادیخواهانه و پيشبينیهای تقریباً عجيب بيشتر هواداران مشتاق بيتکوين را به سخره میگیرند.
اما ناظران خردمندتر شايستگیهای بيتکوين را در اين میبينند که سامانهای جهانی است و ناسازگاری ندارد؛ سيستمی که به بسياری از پرسشهای مقاله منتشر شده از سوی Federal Reserve در سال گذشته، پاسخی درخور و عالی میدهد؛ مقالهای که در آن از همه خواسته شده بود درباره نحوه مدرنسازی زیرساختهای این کشور برای جابهجایی پول نظر بدهند.
جيمز وستر، از تحليلگران محقق در IDC Financial Insights میگويد: «يکی از علتهایی که باعث شد با پرسشهای زيادی روبهرو شويم و از ما سؤال شود که چرا آن نهاد فدرال بر مرمت سيستم کنونی و سنتی پرداخت تأکيد دارد، اين است که اين سيستم در وضعيت فعلی کاستیهایی دارد. اما بهنظر میرسد بيتکوين، تقريباً بهصورت شانسی و تصادفی (بدون برنامهريزی قبلی برای تحقق اين هدف خاص) میتواند آن مشکلات را حل کند.» برای مثال، بيتکوين پرداختها را تقريباً بیدرنگ انجام میدهد، چيزی که به گفته همين نهاد فدرال، آرزوی فزاينده کاربران عادی است و عموماً بسياری از سيستمهای کنونی پرداخت، از آن بیبهرهاند.»
جرمی آلير، مؤسس و مديرعامل Circle internet Financialم2، میگويد، اين پول حداکثر در 60 دقيقه و اغلب حتی کمتر از آن پرداخت و در حساب مقصد مستقر میشود و روند کار هم بهخوبی انجام میپذيرد. چنين سرعتی بسيار فراتر از سرعت جابهجایی پول با استفاده از تراکنشهای اعتباری و نقدی (credit و debit) در سازوکارهای امروز است. از ديد فروشندگان، جابهجایی پول با سامانه بيتکوين حتی بهتر است، زیرا، آنها میدانند که پول را دريافت کردهاند و آن پول کجا است. بيتکوين يکی از خواستههای ديگر بانک مرکزی ایالات متحده (Federal Reserve) را هم برآورده میکند و آن کاهش هزينهها بهويژه برای تراکنشهای برونمرزی است. در سامانه بيتکوين انتقال از يک آدرس بيتکوين به آدرس ديگر رايگان است، مگر اينکه فرستنده بخواهد تراکنش خاصی را داشته باشد و هزينهاش را هم بپردازد که حتی در اينصورت نيز هزينهها بهطور معمول چند پنی بيشتر نيستند و اغلب برای تأييد سريعتر تراکنش دريافت میشوند. البته، خريد و فروش بيتکوين در ازای پول قانونی بهوسيله معاوضه آنلاين میتواند هزينههای بيشتری داشته باشد. اما، حتی در اينصورت نیز استفاده از بيتکوين برای انتقال، میتواند ارزانتر از شيوههای پرداختهای سنتی تمام شود.
تحليل آدام شايرو از Promontory Financial Group در سال گذشته، نشان داد که فرستادن یک هزار دلار از ايالاتمتحده به اروپا برای صرفهجویی در هزينه اجاره اقامتگاههای سفری با استفاده از شبکه بيتکوين (و با احتساب درصد دستمزدی که برای اين مبادله اخذ میشود) با 15 دلار تمام میشود. اين رقم اندک را با هزينه 50 دلاری انتقال برونمرزی پول با استفاده از کارت اعتباری و هزينه 40 تا 80 دلاری آن با شبکههای بينبانکی مقايسه کنيد.
وستر میگويد: «نمیشود به بيتکوين چشم دوخت و گفت خب، معرکه است.» اگر بيتکوين میتواند در بعضی از اين موارد کمکمان کند، پس شايد حتی بتواند بعضی از مشکلات را از سر راه بردارد و آنگاه شايد لازم باشد که ديگر به حرفهایی مانند اينکه بيتکوين حباب است و... پايان دهيم.
اما حتی اينگونه تعريف و قدردانیها از مزيتهای سيستم پرداختی بيتکوين هم کافی نيست و قديمی شده است. توانمندی بيتکوين در پرداختها حتی نيمی از قابليتهای آن هم نيست و مزيتهای آن را بايد بسيار فراتر از اينها دانست.
خريد و فروش بيتکوين در ازای پول قانونی بهوسيله معاوضه آنلاين میتواند هزينههای بيشتری داشته باشد. اما، حتی در اينصورت نیز استفاده از بيتکوين برای انتقال، میتواند ارزانتر از شيوههای پرداختهای سنتی تمام شود.
برای اينکه کاملاً مشخص شود چرا بيتکوين مهم است، نبايد آن را فقط يک واحد پول و نه فقط يک سيستم پرداخت قلمداد کنيد، بلکه بايد آن را يک پروتکل بدانيد. (هر پروتکل مجموعهای از قوانين برای مبادله اطلاعات بين کامپيوترها در يک شبکه است. کاربردهایی که همه ما میشناسيم و عاشقشان هستيم، روی اين پروتکلها شکل گرفتهاند. برای مثال، تار جهان گستر يا WWW روی پروتکل TCP/IP ايجاد شده است؛ پروتکلی که لايه زيرساختی اينترنت را تشکيل میدهد.)
قلب بيتکوين شبکه تراکنشی آن است، سيستمی نامتمرکز که بهسرعت و بهصورت عمومی بهروز میشود و جزئيات تاريخ همه تراکنشها روی شبکه را، از زمان پيدايش، در سال 2009 تاکنون، در خود دارد. اين شبکه تراکنشی روی يک يا چند سرور محدود نشده است؛ بلکه زندگی خود را روی هزاران کامپيوتر در سراسر جهان پی میگيرد.
شايد شما درباره Bitcoin mining يا «بيتکوينکاوی» / «استخراج بيتکوين» چيزهایی شنيده باشيد. اين اصطلاح نام بیمسمایی است. کاری که در بيتکوين انجام میشود، بيشتر شبيه آن چيزی است که مقامات محلی يک ناحيه انجام میدهند. اما، چون استخراج معدن فرآيندی رقابتی است که درخلال آن هر معدنچی میکوشد ماده معدنی بيشتری را استخراج کند، برای بهدست آوردن بيتکوين از عبارت mining يا معدنکاوی استفاده میشود.
کامپيوترهای بيتکوينکاوان در واقع با يکديگر مسابقه میدهند تا مسئله رياضی پيچيدهای را حل کنند که برای ثبت تازهترين بلوکهای تراکنشها در Blockchainم3 لازم است. در این مسابقه که تقریباً هر10 دقیقه یکبار از نو آغاز میشود، جایزه برنده 25 بیتکوین است که به تازگی صادر یا بهعبارتی ضرب شده است. (همچنین، هزينه ناچيز تراکنشهایی که ارسالکنندگان برای جابهجایی سريعتر پولشان پرداختهاند و در بالا بهآن اشاره شد). به همین سبب است که اين فرآيند را کاویدن يا استخراج ناميدهاند، زیرا، بيتکوينها با اين شيوه به چرخه اضافه میشوند؛ فرآيندی همچون استخراج طلا يا نقره از زمين، البته با اين استثنا که معدنچيان بيتکوين برای اين منظور بهجای انجام دادن کارهای سخت، از برق و قدرت پردازش تراشهها استفاده میکنند.
کامپيوترهای بيتکوينکاوان در واقع با يکديگر مسابقه میدهند تا مسئله رياضی پيچيدهای را حل کنند که برای ثبت تازهترين بلوکهای تراکنشها در Blockchain لازم است. در این مسابقه که تقریباً هر10 دقیقه یکبار از نو آغاز میشود، جایزه برنده 25 بیتکوین است که به تازگی صادر یا بهعبارتی ضرب شده است
اما يک پرسش این است که اين مسابقه هيچ داوری ندارد، پس چهکسی مشخص میکند که آيا فلان بيتکوينکاو برنده شده است يا نه؟ پاسخ: بيتکوينکاوان ديگر! آنها تنها درصورتی بلوک جديدی را میپذيرند که همه تراکنشهای آن معتبر باشد (يعنی هيچکس تلاش نکرده باشد بيتکوينی را که آنها ندارند، خرج کند) و آنها با معطوف کردن توجهشان به محاسبه بلوک بعدی پذيرش خود را به همه اعلام میکنند. در اين سيستم، رأی اکثريتی جايگزين تصميمگيری متمرکز میشود.
در واقع، ناکاموتو کار ثبت رکوردها را به يک رقابت با انگيزه مالی تبديل کرد که در آن شرکتکنندگان در هر جایی از جهان که باشند میتوانند به خواست خود از مسابقه بيرون آیند يا به آن وارد شوند. ناکاموتو میخواست کاری کند که هر دو نفر در هر جای زمين بتوانند بهصورت همتا به همتا (P2P) و بدون نياز به نظارت و داوری يک ميانجی يا طرف سوم مطمئن، تراکنش را به انجام برسانند. اگر يک بيتکوينکاو در اوکلند از گردونه کار خارج شود، همتايان او از ايسلند تا استراليا میتوانند ادامه کار را بهدست بگيرند.
آندرياس ام آنتونوپولوس، از تکنولوژيستها و کارآفرينان منطقه خليج سان فرانسيسکو (Bay Area) که يکی از مشتاقترين تبليغکنندگان دوآتشه بيتکوين است، میگويد: «نبود يک مرکز واحد برای بيتکوين بهاين معنی است که هيچ هدفی برای حمله وجود ندارد و قدرت در يکجا متمرکز نيست. قدرت بين کل اين جامعه پراکنده و توزيع شده است. هيچ اهرمی وجود ندارد که کشيده شود (و بيتکوين را از حرکت باز دارد)، نقطههای خاصی وجود ندارند که آسيبآفرين باشند و اين برای همه اطمينانبخش است.»
اما، چرا بايد مردم به نرمافزاری اعتماد کنند که حتی پديدآورندهاش شخصی مرموز و ناشناس است؟ نکته مهم اين است که بيتکوين يک سیستم منبع باز است و کد زيرساختی آن نیز در دسترس همگان است. بنابراین، هر کسی میتواند آن را بررسی کند.
گاوين آندرسن، دانشمند ارشد بنياد بيتکوين که رويکرد بنياد متبوعش در ارتباط با بيتکوين تجاری است، میگويد: «خورهای مثل من میتواند کد منبع آنرا بررسی کند. برای ما مهم نيست چه کسی آن را نوشته است.» او میافزايد: «رياضیدانی را تصور کنيد که به تئوری شخصی استناد میکند که از او متنفر است. شما واقعاً اهميتی نمیدهيد که اين ايده از کجا آمده است؛ برای شما خود اين ايده اهميت دارد.»
آندرسن میگويد: «در عمر پنج ساله بيتکوين صدها آدم فنی ماهر آن را بررسی کردهاند، هم هکرهای کلاهسپيد و هم هکرهای کلاهسياه اين فرصت را داشتهاند تا شانس خود را برای رخنه در آن بيازمايند و هيچکس موفق نشده است.» اندرسن در جایگاه توسعهدهنده ارشد هسته نرمافزار بيتکوين میگويد:«درست است که او و بنياد بيتکوين که در سال 2012 شکل گرفت، بر آن تأثير میگذارند اما مدل راهبری بيتکوين مانند مدل رهبری خود اينترنت بسيار توزيعشده و بسيار گسترده است.»
او میافزاید: «کل اين سيستم شلوغ و بینظم است و مانند سيستمهای متمرکز ساختار بالا به پايين ندارد. هيچکسی نيست که 100 درصد در رأس آن باشد.» و درست همانطور که چيدمان نامتمرکز اينترنت به تيم برنرزلی اجازه داد تا وب را بدون اجازه کسی پديد آورد، پروتکل بيتکوين نيز اين امکان را فراهمآورده است تا در حاشيه blockchain کاربردهای نوآورانهای شکل بگيرند.
نمونه سادهای از آن سرويس Proof of Existence است؛ سرويسی برای ثبت رسمی که توسط مانوئل آرائوز، توسعهدهنده نرمافزار در آرژانتين پديد آمده است. اين سايت به همه اجازه میدهد تا اثرانگشت رمزنگاریشده و تاريخداری را (که نوعی رشته hash يا درهمريخته است)، از هر سندی به blockchain ضميمه کند. کاربر میتواند بعدها ثابت کند که آن سند در فلان زمان موجود بوده است، حال آن سند چه يک درخواست مکتوب باشد، چه يک سند مالکيت، پتنت، فيلمنامه، نامه عاشقانه يا هر چيز ديگری. ذخيره اين اسناد در blockchain به اين معنی است که رکورد ثبتشدهای از آن بهصورت عمومی هميشه و همهجا در دسترس است. البته، برای توضيح دقيقتر موضوع بايد افزود، اين بهمعنی علنی کردن خود سند نيست. درهمسازی يا hash تابعی يکسويه است؛ اگر همه آنچه که داريد يک hash يا دادههای رمزشده از سند باشد، نمیتوانيد آن را مهندسی معکوس کنيد تا به دادههای اصلی دست بيابيد. اما اگر هر دو را داشته باشيد (هم سند و هم hash را) میتوانيد ثابت کنيد که آن hash خاص متعلق به مجموعه دادههای خاصی است. در واقع کسی که به هر دوی آنها دسترسی دارد، صاحب سند است. حتی کوچکترين تغييرها در اين دادهها به پديدآمدن يک hash يا رشته درهمريخته کاملاً متفاوت منجر میشود. برای مثال، با اعمال تابع SHA-256(الگوريتم درهمساز رايج در بيتکوين)روی واژه pickle، رشتهای 64 حرفی بهصورت زير ساخته میشود:
6d08a4e630e4aa0d5cd873e65aea0a23df42de61073ecb49ef17158fe6a9dcea.
اما، اگر به آخر اين واژه حرف s را بيافزاييد رشته درهمريخته شما بهصورت زير درمیآيد که رشتهای با همان تعداد حرف است اما بسيار متفاوت از مورد نخست خواهد بود:
3614e3639c0a98b1006a50ffe5744f054cf4499592fe8ef1b339601208e80066
يک FDIC برای بيتکوين؟
با درنظر گرفتن همه انرژی و خلاقيتی که در پس جنبش بيتکوين خانه کرده است، شايد بزرگترين وجه تمايز پول ديجيتال از حسابهای بانکی اين باشد که حسابهای بانکی از سوی مؤسسه فدرال تضمين سپردهها (FDIC) پشتيبانی میشوند. اما سرويسهای کيفپول بيتکوين و ديگر استارتآپها با چرخش دور اين ايده پديد آمدهاند که بخش خصوصی چگونه میتواند حمايتهایی مانند آنچه را که FDIC از حسابهای بانکی متعارف بهعمل میآورد، به کاربران پولهای مجازی ارائه دهد.
تاکنون بزرگترين گام را در اين راه Elliptic برداشته است؛ يک سرويس wallet يا کيفپول با مرکزيت لندن است که در 9 ژانويه امسال ارائه خدمات بيمه را از طريق مؤسسه لوید (Lloyd) لندن به دارندگان حسابهای بيتکوين آغاز کرد. شرکت Inscrypto واقع در بوستون نيز هنوز در مرحله آزمايش بتا است و در نظر دارد به سرمايهگذاران اجازه دهد تا بيتکوينها را از طريق ابزار مشتقه (Derivatives) بيمه کنند. يک شرکت بيمه نيويورکی با نام Founder Shield نيز که بهطور ويژه برای پشتيبانی از استارتآپها سياستگذاریهایی دارد محصولی را توسعه داده است که به شکلی خاص ارائهدهندگان سرويس بيتکوين را از زيان مالی ايمن نگاه میدارد.
تلاشهایی هم صورت گرفته است تا ابزارهای سختافزاری کوچکی توسعه داده شوند که کاربران با آنها میتوانند حتی بهصورت آفلاين به بيتکوينهایشان دسترسی يافته و آنها را ذخيره کنند. درباره مدلی برای ايمن نگاه داشتن حسابهای بيتکوين نيز بحثهایی در جريان است؛ چيزی شبيه نحوه حمايت شرکت حفاظت از سرمايه اوراق بهادار (SIPC) از سرمايهگذاریها در بازار مربوطه.
مارکو سانتوری، از وکلای Nesenoff & Miltenberg LLP که به استارتآپهای فعال در بازار فناوری مشاوره میدهد، میگويد: «من هر دو هفته يکبار يک تماس تلفنی دريافت میکنم که از من درباره امکان راهاندازی نهادی مانند FDIC برای بيتکوين سؤال میپرسند.» يکی از موانع بزرگ برای همهگير شدن بيتکوين تأمين امنيت بيتکوينها است. گاهی بعضیها هک میشوند يا ادعا میکنند که هک شدهاند. بعضیها نيز بيتکوينهایشان را از دست میدهند. اينها دقيقاً بعضی از آن زيانهایی هستند که نهادی همچون FDIC بايد در برابرشان بايستد.
هماکنون شرکتهایی مانند Coinbase که برای مشتريان بيتکوين سرويس wallet يا کيفپول ارائه میدهند، روی سرويسهای ويژه حفاظت از سرمايههای مشتريانشان، از جمله، ذخيره آفلاين و استفاده از جعبههای سپرده امن برای نگهداری از سختافزار و رکوردهای کاغذی، حسابی تبلیغ و بازارگرمی میکنند. اما، اگر بيتکوين همچنان روند کنونی خود مبنیبر جذب فزاينده مردم بهسوی خود را ادامه دهد، آيا بخش دولتی میتواند روزی با برنامه محافظتی خودش وارد گود شود؟
جری بريتسو، از پژوهشگران ارشدی که با مرکز Mercatus در دانشگاه جورج ميسون همکاری میکند، میگويد: «اين موضوع مربوط به آينده دور است، اما آدم میتواند روزی را تصور کند که قوانين دولتی حمايت از حقوق مصرفکنندگان، سرويسها را ملزم کنند تا از بيتکوينهای مشتريانشان نگهداری کنند و يکجوری بهآنها تضمين بدهند.»
وقتی میگوييم فناوری بيتکوين راهکار نامتمرکزی را ارائه میدهد، معنیاش اين است که میتوانيد مطمئن باشيد اهميتی ندارد برای اينکار از چه برنامهای استفاده میکنيد زيرا در هر صورت میتوانيد به دادهها اعتماد کنيد. به این دلیلکه توسط هيچ شخص/نهاد/مرکز ميانجی و طرف سومی تغيير نخواهند يافت.
ايده پيشرفتهتری نيز که روند توسعه خود را میپيمايد، ايده سکههای رنگی است. سکههای رنگی بيتکوينهایی هستند که بهصورت ديجيتال در blockchain نشانهگذاری شدهاند و ارزش ثانويهای دارند که چيزی جدا از ارزش نقدی بيتکوين است. يک سکه رنگی میتواند مالکيت يک سهم، وامبرگه يا ديگر گونههای سرمايه را نشان دهد. روی کاغذ، بيتکوين میتواند بهعنوان ستون فقرات بازار جهانی سرمايه خدمت کند؛ جایی که شرکتها میتوانند اوراق بهادار صادر کنند و بر واسطههایی مانند مراکز مبادله بانکی کمتر متکی باشند.
باری سيلبرت، مديرعامل شرکت کارگزاری SecondMarket در نيويورک، میگويد، سرشت نامتمرکز بيتکوين در کنار درهای گشوده فهرست حسابهایش و اينکه دو شخص روی شبکه که نه يکديگر را میشناسند و نه به واسطهای نياز دارند، میتوانند تراکنش خود را به انجام برسانند بهراستی امکاناتی را بهروی بيتکوين میگشايد که میتوان از آنها بهعنوان شيوههای خاص و منظم تراکنشهای مالی بهره برد.
اين بازار صرفنظر از بهکارگيری واسطهها و حسابرسان ويژه بايد سازگاریاش را بيش از اينها افزايش دهد. گيل لوريا، از تحليلگران Wedbush Securities که چرخه بيتکوين را مورد مطالعه قرار داده است، میگويد، اين چرخه به سيستم مبادله سهام نيويورک يا بازار بورس نزدک (NASDAQ) که ممکن است دچار رکود شود و چنين هم میشود، وابسته نيست. بلکه به سازوکاری متکی است که نقطه آسيبپذيری ندارد.
جاناتان موهان، مؤسس BitcoinNYC، (يک گروه شبکهساز بيتکوين در نيويورک) سکههای رنگی را به پاکتهای نامه تمبردار تشبيه میکند (در اينجا بيتکوين رنگی نقش تمبری را بازی میکند که با وجود آن محتوای پاکت میتواند در سيستم پستی جابهجا شود.) باتوجه به نرخ کنونی بيتکوين شايد بگوييد که چندصددلار برای يک تمبر پستی خيلی زياد است. اما، بيتکوينها تا هشتمين رقم اعشار نيز بخشپذير هستند. بنابراین، صادرکننده عملاً میتواند حتی يک هزارم بيتکوين را نيز در ازای 80 سنت (بسته به قيمت روز) تصاحب کند، آن را بهصورت يک سهم يا وام برگه برچسبگذاری و سپس برای توزيع ميان سرمايهگذاران به بيتهای کوچکتری تقسيم کند.
حتی کاربردهای فرضی بيشتری از بلاکچين درباره مفاهيم مرتبط با داراییهای هوشمند، قراردادهای هوشمند، و پولهای برنامهپذير مطرح است. در ابتداییترين شکل تراکنش بيتکوين، اگر برای مثال باب بخواهد برای آليس يک بيتکوين بفرستد، به دو قطعه اطلاعات نياز دارد: کليد خصوصی خودش و يک آدرس توليدشونده از کليد عمومی آليس. هر کسی میتواند به نشانی بيتکوين پول بفرستد، اما تنها کسی میتواند اين پول را برداشت کند که کليدخصوصی را دراختيار داشته باشد و تراکنش مربوطه را با اين کليد امضا کرده باشد.
تصور کنيد که آن کليد خصوصی کليد يک خودرو میبود، در اينصورت چه اتفاقی میافتاد؟ در چنين سناريویی، دارنده خودرو میتوانست وسيله نقليه را طوری پيکربندی کند که تنها درصورت دريافت پيغامی روشن شود که توسط کليدخصوصی (و دارای سکه رنگی) امضا شده بود.
لوريا با ذکر مثالی میگويد، اگر بخواهد برای خريد خودروی تسلا از بانک وام بگيرد (شرکت خودروسازی تسلا پرداختهای بيتکوين را میپذيرد) تا زمانی که قسطهای وامش را پرداخت کند، بانک اين موضوع را در blockchain منعکس میکند و او میتواند از خودروی خود استفاده کند. اما اگر لوريا پرداخت قسطها را متوقف کند (و درنتيجه blockchain نيز پيغامی دريافت نکند که نشان دهد او در آن ماه قسط بانکش را پرداخته است)، بهجای اينکه وکلا و مسئولان جمعآوری قرضها و ضبطکنندگان دارایی از طرف بانک وارد عمل شوند، خود بانک میتواند خودروی تسلای لوريا را تقريباً بهطور مستقيم از کار بياندازد طوری که او نتواند از آن استفادهکند.
از آنجا که همهچيز در blockchain ضبط میشد، هر دو طرف میتوانستند ببينند که دقيقاً چه اتفاقی افتاده است و هيچيک از دو طرف نمیتوانست ديگری را فريب دهد. بدهکاران بانک نمیتوانستند بهانه بياورند که ايميلشان را چک نکردهاند و دست بعضی از بستانکاران نيز از انجام کارهای غيرمسئولانه کوتاه میشد (مثل مواقعی که شما قسط را تحويل مأمور مربوطه میدهيد اما او پرداخت آنرا بهموقع ثبت نمیکند و ديرکردش بهپای شما نوشته میشود.) علاوهبر اين، بدهکار هم نيازی نداشت حريم خصوصی خود را قربانی کند. از آنجا که نشانیهای بيتکوين رشتههای حرفی-عددی مستعار هستند، ديگرانی که به بلاکچين مینگرند الزاماً نمیدانند دو طرف دادوستد چه کسانی هستند. همه آنچه که میتوان ديد اين است که چگونه و چه زمانی انبوهی از بيتکوينها از مبدأ A به مقصد B منتقل میشوند.
پيشبينی آنتونوپولوس اين است که سرانجام بيتکوين حيطه جديدی را بهروی قانون محاسبات خواهدگشود که ضمن آن قراردادها (اعم از وامها، فروش داراییها يا توافقنامههای خدماتی و...) اغلب بهصورت برنامههای کامپيوتری «خود اجرا» نوشته میشوند و بسياری از خطرهای تجاری بهسادگی از ميان برداشته میشود.
آنتونوپولوس میگويد، در اينصورت وکلا (در نوشتن و تنظيم سندها) بيشتر بر خواستههای دو طرف قرارداد متمرکز خواهند شد تا بر فرونشاندن دعاوی يا داوری کردن درباره دعاوی کاربران. البته تا رسيدن به چنین جايگاهی راه زيادی در پيش است. همانطور که لين در نشست بانکداران کاليفرنيا شاهد بود، بيشتر بانکهای امريکا هنوز درخصوص مشارکت در اقتصاد بيتکوين حتی در عادیترين شکل آن (باز کردن حساب سپرده برای مبادله ارزهای مجازی) دست به عصا راه میروند.
تونی گاليپی، مديرعامل BitPay در آتلانتا، شرکتی که کارش پردازش پرداختها است، تابستان پارسال در کنفرانسی گفت، هر کسبوکار بيتکوين دستکم باعث شده است تا يک حساب بانکی بسته شود. برای بسیاری از بانکداران، آییننامه منتشر شده در سال گذشته توسط شبکه نظارت بر جرائم مالی( وابسته به وزارت خزانهداری امریکا)، برای اینکه استارتآپها را به همگان بشناساند کافی نبوده است. این آییننامه، شرکتهای فعال در بخش پولهای مجازی را نیز همچون همکارانشان در بخش تجارت پولهای سنتی، به رعایت همان قوانین معروف شناخت مشتری (know-your-customer)م5 ملزم میکند.
بروس والاس، مدير ارشد عملياتی SVB Financial Group، (شرکت مادر «سيليکون ولی بانک» در سانتا کلارای کاليفرنيا) میگويد، چالش فعلی و بسياری از بیميلیهای مؤسسههای مالی به ارائه سرويسهای بانکی برای شرکتهای بيتکوين بهاين علت است که آنها به راهنمایی رگلاتورها نياز دارند.
اين بانک با سرمايه 22 ميليارد دلاری خود در مقایسه با مؤسسه دیگر برای شرکتهای نوآور جاذبه بيشتری دارد و تعداد معدودی هم مشتری پول مجازی دارد که البته ديگر مشتريان بيشتری را نمیپذيرد. والاس میگويد: «در حال حاضر، مشکلاتی داريم. ما بايد برای کمک به رگلاتورها بيشتر زمان بگذاريم و بايد بکوشيم مؤسسهها و بانکهایی را که نمیخواهند برای پیبردن به نحوه پشتيبانی بانکی از شرکتهای فعال در حيطه پول مجازی زمان بيشتری بگذارند درست راهنمایی کنيم.»
او همچنین میگويد يکی از مشکلاتی که رگلاتورهای فدرال بايد حل کنند اين است که مشخص کنند يک بانک پس از آنکه مشتريان ِ مشتريانشان، دلارهای خود را به پولهای مجازی يا برعکس تبديل کردند عملکرد آنها تا کجا بايد تحت نظارت قرار بگيرد. او میافزاید امروز، اگر يک مشتری به بانک برود و 5000 دلار بهصورت نقد از حساب برداشت کند، بانک به یقین بايد بداند که او 5000 دلار بهصورت نقد گرفته است. اما از آنجا به بعد برای بانک ممکن نيست بداند مشتری با پولی که گرفته است چهکار میکند. موضوع بديهی این است که بيتکوين که ويژگیهایی از انتقال پول نقد و سرمايه الکترونيک را همزمان يکجا دارد در هيچيک از ايندو شاخه نمیگنجد.
والاس میگويد، وقتی نمیتوانيد بدانيد بيتکوين را با چه کسانی دادوستد میکنند، وقتی تمام آنچه که میدانيد نشانی کيفپول (wallet) است، برای يک مؤسسه مالی سخت است که بگويد، بله، ما میتوانيم با اطمينان گزارش بدهيم که وقوع آن تراکنش را ديديم و طرف ديگر تراکنش يک third party قانونی بوده است که هويتش را میدانيم و از علت انجام اين تراکنش هم آگاه هستيم.
اما، چون گستره امکاناتی که بلاکچين در اختيارمان میگذارد وسيع و گوناگون است هنوز اين پرسش مطرح است که آيا بانکها خريد بيتکوين را ردگيری و دنبال کنند يا اينکه آنرا فرآيندی همچون برداشت پول از ماشينهای خوردپرداز بهحساب آورند. (والاس میگويد شخصاً برايش مهم نيست رگلاتورها بهکدام سو متمايل شوند، آنچه که در حال حاضر اهميت دارد اين است که آنها ابعاد گوناگون بيتکوين را تشريح کنند و آنرا به همگان بشناسانند.)
اما ساماندهی بيشتر در اين حيطه، چه تضمينی باشد و چه نه، بيتکوين را در دستيابی به حداکثر توانمندیهای خود با خطر مواجه خواهدکرد. لوريا در ودبوش میگويد: «هيچ دولتی نمیتواند بيتکوين را نابود کند. هيچ رگولاتوری نمیتواند بيتکوين را خاموش کند. اما آنها میتوانند از پيشرفت و نوآوری بيتکوين، بهويژه در کشور خودشان جلوگيری کنند.»
مورد ديگری که گسترش بيتکوين را، بهعنوان سيستم پرداخت، با مشکل مواجه میکند نرخ گريزپا و دائماً متغير آن است. البته چند سرويس پردازشگر بيتکوين مانند BitPay و Coinbase با تبديل بیدرنگ پرداختهای بيتکوين به دلار اين مشکل را برای صاحبان کسبوکار آسان کردهاند. اما چون کسی نمیداند تفاوت بهای بيتکوين از يک روز تا روز ديگر چقدر است، مشتريانی که غير از گروه هسته بازرگانان، کنجکاوان و هواداران دو آتشه اين پول هستند، تمایلشان نسبت بهاين پول کند خواهد بود.
سازوکار کاويدن و استخراج بيتکوين هنوز با چشمانداز بنيادی و مدنظر ناکاموتو که میگفت، «يک سیپیيو، يک رأی»، فاصله دارد. با رقابتیتر شدن اين تجارت، کاوندگان بيتکوين بههم پيوستند و گروههای کاونده تشکيل دادند، توليدکنندگان سختافزار تراشههای قدرتمندی را معرفی کردند که بهآنها ASIC گفته میشود و بهطور ويژه برای استخراج بيتکوين طراحی شدهاند
اندرسن، از بنياد بيتکوين، میگويد «گريزپایی» يا نرخ دائماً متغير بيتکوين مسئله و مشکلی روشن است. اگر قرار است بيتکوين بهراستی به يک سيستم پرداخت ماندگار تبديل شود، بايد نرخ آن بسيار پايدارتر از آنی باشد که اينک شاهدش هستيم. اما، آيا ممکن است پولی که برخلاف بسياری از پولهای ديگر جهان، از سوی هيچ دولتی و هيچ مالياتی پشتيبانی نمیشود به چنين ثباتی برسد؟ آلير، از Circle Financial، میگويد که اگر سرمايهگذاران بزرگ (مانند بانکها، شرکتهای بيمه و...) وارد ماجرا شوند، ارزش بيتکوين میتواند به ثبات برسد. برای مثال، شرکت متبوع سيلبرت موسوم به (SecondMarket)، سال گذشته برای سرمايهگذاران شایسته و مخاطرهپذير، شرکت ويژهای را راهاندازی کرد که (Bitcoin Investment Trust) نام دارد؛ برادران وينکلووس نيز، که بهخاطر کشمکشهایشان با مارکزاکربرگ بر سر پيدايش فيسبوک به شهرت رسيدند، هنوز برای طرح خود درخصوص صندوق بازرگانی معاوضه بيتکوين منتظر تأييديه کميسيون بورس و اوراق بهادار امريکا (SEC) هستند. بيتکوين بهعنوان سيستم پرداخت يک ويژگی جذاب امنيتی دارد: اينکه در واقع يک سيستم Push است و نه Pull.از اينرو، هرگاه فرآيند پرداخت در اين سيستم آغاز میشود، دارنده حساب نقشی فعال بازی میکند. اين درحالی است که در سيستمهای پرداخت Pull، مشتری کارت اعتباری يا شماره حساب بانکی خود را به فروشنده يا حسابرس میدهد و به او اعتماد میکند که در واقع يک واسطه يا طرف سوم (third party) است و اميدوار است که اطلاعات او را امن نگاه دارند. در واقع در سيستمهای Pull مشتری نقش فعالی ندارد، بلکه پسيو يا منفعل است. تجربههای گوناگون امنيتی نشان دادهاند که سيستم Push در مقايسه با سيستمهای Pull يا سيستمهای ترکيبی Push & Pull مزيت بيشتری دارند.
اما ضعفهای بالقوه ديگری هم در شبکه بيتکوين وجود دارد. شايد بزرگترين مخاطره اين سيستم در درازمدت امکان بروز حملههای بهاصطلاح «51 درصدی» باشد. در چنين وضعيتی يکی از اعضای شبکه کنترل بيشتر امکانات استخراج بيتکوين را بهدست میگيرد و شرايط نابسامانی بهبار میآورد. از جمله اينکه میتواند سکهها را با دوبرابر ظرفيت متعارف پرداخت کند يا از پردازش تراکنشهای کاربران ديگر جلوگيری کند.
در حال حاضر، سازوکار کاويدن و استخراج بيتکوين هنوز با چشمانداز بنيادی و مدنظر ناکاموتو که میگفت، «يک سیپیيو، يک رأی»، فاصله دارد. با رقابتیتر شدن اين تجارت، کاوندگان بيتکوين بههم پيوستند و گروههای کاونده تشکيل دادند، توليدکنندگان سختافزار تراشههای قدرتمندی را معرفی کردند که بهآنها ASIC گفته میشود و بهطور ويژه برای استخراج بيتکوين طراحی شدهاند و علاوهبر اينها، مسئلههای رياضی نيز که استخراج بيتکوين تنها با حل آنها ممکن میشود سختتر شدند. سال گذشته اتفاق جالب و در خور توجهی روی داد و خطر از بيخ گوش بيتکوين گذشت، زیرا نزديک بود يکی از گروههای کاونده بيتکوين (بدون قصد قبلی و بیآنکه درصدد خرابکاری باشد) کنترل 51 درصد از کل قدرت پردازشی اين شبکه را به انحصار خود درآورد. اما چون همه و از جمله خود اين گروه میدانستند و میدانند که ارزش بالای بيتکوين بهخاطر استقلال و غيرانحصاری بودن آن است گروه يادشده هر بار خردمندانه پس نشست و خودش منابع را آزاد کرد.
لوريا میگويد، مشارکتکنندگان بهحدی نسبت به موفقيت بيتکوين مشتاق و علاقهمند هستند که حتی وقتی مواردی همچون رويداد فوق بروز میيابد خود اين سيستم (مجموعه کاربران و مشارکتکنندگان) خودش را تصحيح میکند تا کل شبکه زير سؤال نرود. البته بديهی است که چنين مکانيسمی و مزيتی میتواند در بعضی موقعيتها به يک ضعف تبدیل شود، اما دستکم فعلاً اشخاص ذینفع در اين شبکه میکوشند خطر يادشده را مديريت کنند و از آن بهدور باشند.
اندرسن پيشبينی میکند که در آينده توليدکنندگان تراشههای کاونده بيتکوين آنها را به کوچکترين و باصرفهترين شکل ممکن مهندسی خواهندکرد و درنتيجه اين تراشهها هم ارزان خواهندشد و هم بهصورت انبوه در دسترس خواهندبود. او میگويد: «تراشههای کاونده روزی چنان همهگير خواهندشد که شايد وقتی يک بسته خوراکی يا تنقلات میخريد، بههمراه آن يک دستگاه تراشه ASIC هم جايزه بگيريد. در اينصورت سازوکار کاوش و استخراج بيتکوين بسيار و بسيار بيشتر از آنچه که امروز میبينيم نامتمرکز خواهدشد و اينجا است که ديدگاه مدنظر ناکاموتو میتواند به واقعيت تبدیل شود؛ «يک تراشه کاونده، يک رأی.»
در چنين سيستمی حتی اگر روزی برنامهای مخرب کنترل بيتکوين را بهدست بگيرد، يا دولت يک کشور (در محدوده خود) آنرا از کار بياندازد، يا ارزش آن سقوط کند، میتوان در برابرش ايستاد.
هماکنون رمزپولهای مبتنیبر Blockchain ديگری نيز سر درآوردهاند. تا اواسط ژانويه امسال سايت Cryptsy تعداد 117 پول مشابه ديگر را فهرست کردهبود. بهنظر میرسد بسياری از آنها همچون Dogecoin و Coinye West يا بازارگرمی يا حقههایی فرصتطلبانه برای سود بردن از وضعيت پديدآمد باشد. اما اينطور که پيدا است بعضی از رمزپولها مانند Ethereum که در مقايسه با بيتکوين از زبان برنامهنويسی زيرساختی کارآمدتری بهره بردهاند، تلاشی جدی دارند و برای کاربردهای پيشرفتهای همچون پول هوشمند طراحی شدهاند.
آنتونوپولوس اختراع Blockchain را با شکافت هستهای مقايسه میکند. او میگويد، ابتدا شکافت هستهای کشف میشود، بعد ساختمانی که يک راکتور هستهای در درونش جای گرفته، ساخته میشود و سپس برقی که از آن توليد میشود، پديد میآيد. اما همه در انديشه قيمت برق تمامشدهای هستند که از اين راکتور بيرون میآيد و توجه نمیکنند که شکافت هستهای بهخودی خود تا چهاندازه مهم است و بهراستی فيزيک و انرژی و همهچيز را تغيير داده است. شايد شما بتوانيد جلوی برق را بگيريد، شايد بتوانيد راکتورها را تحت مديريت و کنترل خود درآوريد. اما بديهی است نمیتوانيد مردم را وا داريد تا وجود پديده شکافت هستهای را از ياد ببرند و نمیتوانيد اين کشف را از ميان ببريد.
لين، مديرعامل بانک سيلورگيت، هنوز هيچ استارتآپی را که در حيطه بيتکوين فعال است، پشتيبانی نمیکند، اما میگويد با Coinsetter، از سرويسهای معاوضه پول مجازی، در حال گفتوگو است و اين سرويس برنامهای را ارائه کرده که از نظر لين فوقالعاده دقيق است. لين میگويد، اگر بتوانيم راهی پيدا کنيم تا اين برنامه به مرحله اجرا دربيايد و اگر بتوانيم کاری کنيم که رگلاتورهایمان با آن کنار بيايند، همه هوادار آن خواهيم بود.
لين انتظار ندارد که بسیاری از همتايان بانکدار او خيلی زود به بررسی بيتکوين علاقهمند شوند که چهبسا حتی بررسی آن در گذر زمان نيز بهسختی و کندی پيش برود. خود او نيز هنوز با بيتکوينهایی که خريده است کلی کار دارد. بهگفته لين، مديرعامل بانک بايد نگران خيلی چيزها باشد. او میگويد، اگر همکاران بانکدارش علاقهمند شوند درباره بيتکوين بيشتر بدانند اما همزمان با ايدههای غيرمسئولانه در اينخصوص مخالفت کنند، آنها را سرزنش نمیکند.
با اينحال، او میگويد، از ميان تمام چيزهایی که شايد روزی به آنها علاقهمند شويد، چه مالی باشد، چه فنی، چه درباره سيستم پرداختها و...، بيتکوين برای او از همهشان بالاتر ايستادهاست و او مايل است دربارهاش بيشتر بياموزد. از همينرو است که میگويد: «هرچه بيشتر (دربارهاش) آموختم، بيشتر گفتم عجب، اين خيلی عاليه.»
پانويس
1. منظور از دوقلوهای وينکلووس (Winklevoss twins)، کامرون و تايلر وينکلووس، ورزشکاران حرفهای رشته قايقرانی، کارآفرين و مؤسس ConnectU (پيشتر HarvardConnection) است که ارائه دادخواست آنها عليه مارک زاکربرگ، مؤسس فيسبوک، و ادعای اينکه او ايده فيسبوک را از ConnectU ربوده است، مشهورشان کرد.
2. استارتآپی واقع در بوستون که هدفش کسب بيتکوين بهشيوهای سادهتر برای خريد و کاربردهای روزانه است
3. Blockchain فايلی کامپيوتری و عمومی است که همه تراکنشها در آن ثبت میشوند و همه کاربران میتوانند آنرا بررسی کنند. برای مطالعه تعريف برخی از واژههای کليدی در سيستم بيتکوين به اينفوگرافی «راهنمای مفاهيم پايه بيتکوين» مراجعه کنيد.
4. اين آدرس
5. قانون شناخت مشتری يا know your costumer؛ اين آدرس را ببينيد.
ماهنامه شبکه را از کجا تهیه کنیم؟
ماهنامه شبکه را میتوانید از کتابخانههای عمومی سراسر کشور و نیز از دکههای روزنامهفروشی تهیه نمائید.
ثبت اشتراک نسخه کاغذی ماهنامه شبکه
ثبت اشتراک نسخه آنلاین
کتاب الکترونیک +Network راهنمای شبکهها
- برای دانلود تنها کتاب کامل ترجمه فارسی +Network اینجا کلیک کنید.
کتاب الکترونیک دوره مقدماتی آموزش پایتون
- اگر قصد یادگیری برنامهنویسی را دارید ولی هیچ پیشزمینهای ندارید اینجا کلیک کنید.
نظر شما چیست؟