تصور اشتباهی که در بین اکثر ما وجود دارد این است که همه چیز را تقصیر زمان میاندازیم. شاید هر روز با خود میگویید کاش وقت بیشتری داشتم! فقط چند دقیقه بیشتر. چندین ساعت در روز کار میکنیم اما در نهایت باز هم فکر میکنیم کار زیادی انجام ندادهایم. باور ما این است که با داشتن وقت بیشتر میتوانیم به هر چیزی که میخواهیم، برسیم. اما اشتباه ما این است که فکر میکنیم مشکلمان کمیتی است. آیا واقعاً زمان بیشتر چاره کار ماست؟
قید و بندهای آزادی
از همان روزهای ابتدایی زندگی اهمیت برنامهریزی روزانه بر مبنای زمان به ما آموخته شده است. مدرسهها 8 ساعت در روز هستند و کلاسها براساس زمانبندی معین سازماندهی میشوند، بدون آنکه به این موضوع توجه شود که آیا در این فرصت میتوان کاری را به سرانجام رساند. به ما آموخته شده که آنچه مهم است " قرار گرفتن در چهارچوب زمان" است نه ضرورتاً به پایان رساندن یک کار.
هر روز تعداد افرادی که به روشهای غیراستاندارد و از راه کار دور کار میکنند، مثل کارگران شیفتی، قراردادی و پاره وقت، بیشتر و بیشتر میشوند. آیا این واقعاً رهایی از ساختاری است که ما آرزویش را داشتیم؟ آزادی در انجام کار میتواند آزادی در زمانبندی را برای ما به همراه داشته باشد، یعنی زمانبندی که میتواند متناسب با کار ما باشد.
شما برای آن که کاری را به سرانجام برسانید، آزادید هر چقدر که میخواهید برای آن وقت (زیاد یا کم) بگذارید. تحقیقات نشان داده کسانی که آزادند زمان کاری کمتری داشته باشند، معمولا بسیار بیشتر کار میکنند. سازمان توسعه و همکاری اقتصادی طی یک دوره 60 ساله در 18 کشور اروپایی، مطالعاتی را در خصوص اثر ساعت کار طولانی بر بهرهوری، انجام داد. آنها دریافتند که افزایش زمان کار همیشه موجب پایین آمدن بهرهوری میگردد. غیر از این، با افزایش زمان کاری، بازده کاری هم به سرعت پایین میآید.
نتیجه این که هرچه بیشتر کار کنیم، کارایی ما کمتر میشود. هرچه زمان بیشتری را به کار کردن اختصاص دهیم، روز بعد باید به دنبال پیدا کردن اشتباهات و رفع آنها باشیم که در مجموع به معنی ساعت کار بیشتر است و همچنین به معنی بهرهوری کمتر. پس چرا این کار را میکنیم؟ احتمالاً شما هم با لحظاتی روبرو شدهاید که مغزتان به اصطلاح هنگ کرده و دیگر کار نمیکند، اما به خاطر غرور یا حس مسئولیت پذیری همچنان تقلا میکنید به کارتان ادامه دهید.
یک پاسخ به این سوال، قانون پارکینسون است: " کار به اندازه زمانی که برای انجام آن تخصیص داده شده، طول میکشد" یعنی افراد تمایل دارند کاری را که به آنها محول شده، تا پایان تاریخ مقرر برای تحویل، به تعویق بیاندازند. هرچه زمان بیشتری را به یک کار اختصاص دهیم، زمان بیشتری صرف آن میکنیم. و هر چه زمان بیشتری صرف یک کار کنیم، کار به بدترین شکل خود انجام میگیرد.
ما نمیتوانیم همزمان با تمام انرژی و قدرتمان کار کنیم. انگیزه، نیروی اراده و تمرکز همگی منابع محدودی هستند که میتوانیم در طول روز به شکل حساب شده از آنها استفاده کنیم. صرف زمان بیشتر، تنها انگیزه ما را از بین میبرد و کاری را که انجام میدهیم تضعیف می کند.
پس اگر کمتر کار کنیم، خوشحالتر و ثمربخشتر خواهیم بود. شاید همیشه این احساس در شما وجود داشته باشد که وقت کافی برای دیدن دوستان و حفظ ارتباط با خویشاوندان و انجام کارهایی که شما را خوشحال میکنند، ندارید. اگر کمتر کار کنید وقت بیشتری برای این گونه کارها خواهید داشت. عالی به نظر می رسد؟ اما با این حال چندان کاربردی نیست.
مطالعات نشان دادهاند که سطح عمومی شادی ما ارتباط نزدیکی با روزهای کاری هفته دارد. آخر هفتهها میزان شادی ما به بالاترین حد خود میرسد و در روزهای شنبه و یکشنبه به پایینتر حد خود. اینطور نیست؟ جالب است بدانید که این مطالعات نشان دادهاند که افراد بیکار هم درست همین طرز فکر را دارند. حتی کسانی که لازم نیست در طول هفته جایی بروند میزان شادی آنها در روزهای کاری هفته کمتر است. شما نمیتوانید تعطیلات آخر هفته را بیشتر کنید مگر آن که چند روزی مرخصی بگیرید.
زمان خود را به انجام کارهای مهم اختصاص دهید
ما نمیتوانیم ساعتهای بیشتری کار کنیم تا در شغل خود بهتر باشیم و نمیتوانیم مرخصی بیشتری بگیریم تا خوشحالتر باشیم. پس چاره چیست؟ هدف این است که به جای خروجی روی کارایی تمرکز کنیم. یک مثل جدید کاری هست که میگوید:" مسئله زمان نیست، مسئله کار است". اگر معیار سنجش ما فقط انجام کار باشد، و تاثیر مدت زمان انجام کار و کارایی افراد را نفی کنیم، باید گفت که قافیه را باختهایم.
به گفته لین وو (Lynn Wu)، پروفسور مدیریت اطلاعات در دانشکده وارتون: "سنجش بهرهوری از روی خروجی، اشتباه است". بهرهوری فقط به آنچه که انجام دادهاید مربوط نمیشود. بلکه به کارایی و لیافت شما در به انجام رساندن کار برمیگردد. ما به طور غریزی بدنبال کارهایی هستیم که ما را "مشغول" میکنند (و البته مهم هم هستند). یکی دیگر از دلایل نداشتن بهرهوری در کار، همین نیاز ما به مشغول بودن و مهم بودن است.
کار کردن به خاطر کارآمدترشدن واقعا دشوار است. سرمایهگذاری زودهنگام در مهارت، برنامهریزی یا آموزش افراد، همیشه در نهایت به کارایی درازمدت میانجامد، پس وقتی را که در اختیار دارید صرف کارهای مهم کنید نه کارهایی که مشغولتان میکنند.
نحوه کار و زندگی خود را تجسم کنید
در تمام جنبههای زندگی چه شخصی و چه کاری، کمیت تقریبا هیچ وقت مهم نبوده است. مشکل کمیت چیزی است که ما قادر به عوض کردن آن نیستیم. هیچ راهی وجود ندارد که بتوانیم ساعتهای روز را بیشتر کنیم. پس مهم کیفیت و کارآیی است. خودتان انتخاب کنید که چقدر زمان میخواهید صرف کار کردن کنید، و ببینید بهترین راه برای گذراندن آن زمان کدام است. وقتی این انتخاب از جانب خودتان باشد، دیگر زمان را بعنوان تنها معیار سنجش روز خود در نظر نمیگیرید.
از روشهای زیر برای تصمیمگیری در مورد نحوه گذراندن وقت خود کمک بگیرید:
برنامهریزی مختص کار است نه مختص زمان
اگر ضربالعجل و زمانبندی سفت و محکمی برای اتمام کارهایمان نداشته باشیم و تحت فشار نباشیم، میتوانیم بهترین خود را ارائه دهیم. کار کردن برای به انجام رساندن یک کار، حس موفقیت را در شما برمیانگیزد.آن موقع است که میتوانید جواب این سوال را بدهید: آیا کارایی لازم را در کار کردن دارم؟
وقتی ارزش کار را دریافتید، ادامه دهید
انگیزه و انرژی منابع محدودی هستند و اتلاف آنها فرصتهای ما را برای به انجام رساندن معنادار یک کار، نابود میکنند. اگر کاری که انجام میدهیم برای ما ارزشمند است، انگیزه بیشتری برای ادامه کار پیدا میکنیم. پس چرا ادامه ندهیم؟
روی بهتر، سریعتر و قویتر بودن تمرکز کنید
هنری دیوید تورو، فیلسوف معروف میگوید: " مشغول بودن کافی نیست. مورچهها هم دائم مشغولاند. سوال اینجاست: ما مشغول چه کاری هستیم؟" هر روز باید روی کار بزرگی تمرکز کنیم که به ما حس مهارت و کمال میدهد. سعی کنید تمرکزتان روی اتمام کارهای یک روز باشد و حس خوبی از آن بگیرید. برای این کار باید نگرش خود را در مورد نحوه کار کردنتان تغییر دهید.
از دیگران کمک بخواهید
گاهی خود را آنقدر درگیر کار میکنیم که فراموشمان میشود میتوانیم از دیگران کمک بخواهیم. بخصوص در تیمهای کاری کوچک که همه مشغولند و وقت سرخاراندن ندارند، کمتر کسی میخواهد مزاحم کار دیگری شود و وقتش را بگیرد اما یک سوال سریع یا یک مکالمه کوتاه میتواند یک کار یک ساعته را 5 دقیقهای تمام کند. اگر ضمن کار کردن از دانش دیگران هم استفاده کنید قطعاً کارایی بیشتری خواهید داشت.
به گفته ست گادین، کارآفرین و نویسنده مشهور می گوید:" شما به وقت بیشتر نیاز ندارید فقط باید درست تصمیم بگیرید". زمان تقریباً همیشه یک موضوع کیفیتی است نه کمیتی. پس ببینید چه چیزهایی مهم هستند، بعد انجامشان دهید.
===============================
شاید به این مقالات هم علاقمند باشید:
ماهنامه شبکه را از کجا تهیه کنیم؟
ماهنامه شبکه را میتوانید از کتابخانههای عمومی سراسر کشور و نیز از دکههای روزنامهفروشی تهیه نمائید.
ثبت اشتراک نسخه کاغذی ماهنامه شبکه
ثبت اشتراک نسخه آنلاین
کتاب الکترونیک +Network راهنمای شبکهها
- برای دانلود تنها کتاب کامل ترجمه فارسی +Network اینجا کلیک کنید.
کتاب الکترونیک دوره مقدماتی آموزش پایتون
- اگر قصد یادگیری برنامهنویسی را دارید ولی هیچ پیشزمینهای ندارید اینجا کلیک کنید.
نظر شما چیست؟