در یادداشت «روز سخت رسانههای دنیا» رسم دروغ آوریل (دروغ سیزده) بهانهای شد برای پرداختن به یکی از مشکلات همیشگی ما. اینکه دقت کمتری صرف راستیآزمایی اخبار میکنیم و بیشتر ترجیح میدهیم جدیدترین و جذابترین خبرها را منتشر کنیم تا موثقترین را. نمونه آن را در روز اول آوریل دیدیم. بسیاری از خبرگزاریها بدون توجه به دروغ اول آوریل و بررسی صحت اخبار، خبرهای نامعتبر زیادی را منتشر کردند: «متأسفانه عملکرد همه ما، بهخصوص رسانههای دیداری و شنیداری، در روز اول آوریل خوب نبود. یکی از خبرگزاریهای معتبر خبر اضافه شدن فعل جدید لئو به فرهنگ آکسفورد را منتشر کرد. درباره خبر روسیه نیز بعد از چند روز، روی آنتن زنده از مخاطبان بهدلیل دروغ بودن این خبر پوزش خواسته شد. خبر مربوط به روسیه چنان از سوی برخی جدی گرفته شد که چند روز بعد عکسی منتشر شد که نشان میداد کاغذی روی در سفارت روسیه در تهران چسبانده شده است با این مضمون که خبر درباره ویزای ازدواج و دریافت تابعیت روسیه صحت ندارد.»
سبک استفاده ما از امکانات فضای مجازی از جمله مواردی بود که در یادداشتهای متعددی به آن پرداختم. اینکه آیا سلیقهمان را آنقدر خوب پرورش دادهایم که در این فضای جدید گم نشویم؟ (یادداشت «این ما یعنی خودم») چقدر از امکانات فضای مجازی و رسانههای اجتماعی که روز و شب خود را در آنها میگذرانیم، استفاده کردهایم و نحوه رفتار صحیح در زمان بروز یک فاجعه را به خودمان و دیگران آموزش دادهایم؟ (یادداشت «بازندگان پلاسکو») و البته اشاره به این موضوع مهم که بهتر است بیش از آنکه دانشآموزان را از رسانههای جدید بترسانیم و آنها را محدود کنیم، از همین سنین به آنها آموزش دهیم که چطور از این رسانهها بهعنوان ابزار پیشرفت و تعالی خود استفاده کنند (یادداشت «چراغ اول»).
در یادداشت «سبک زندگی هزار سال بعد» به این اشاره کردم که «انسان در حال ترکیب شدن با کامپیوترها است و کامپیوترها در حال به دست آوردن ویژگیهای منحصر به فرد انسان. گویی ما در حال تبدیل شدن به موجوداتی نیمهانسان-نیمهماشین هستیم و سیستمهای کامپیوتری هم در حال تبدیل شدن به موجوداتینیمهماشین-نیمهانسان؛ پنجاه سال، صد سال یا هزار سال آینده را تصور میکنیم که در آن انسان میتواند دست روباتیک را جایگزین دست خود کند. صرفاً به دلیل اینکه میخواهد نسخه جدید دست روباتیک را روی بدنش نصب کند. واقعاً به همین سادگی! دنیایی که به معنای واقعی کلمه مبتنی بر «اینترنت اشیا» است. شاید هم «اینترنت اعضا» نام بهتری باشد. همه اعضای بدن پردازشگرهای محلی خواهند داشت و با سایر اعضای بدن شبکه میشوند.»
در آن یادداشت به تیزر بازی The Deus Ex هم اشاره کردم. در این تیزر، دنیایی به تصویر کشیده شده است که در آن انسان برای افزایش قابلیتهایش اعضای مصنوعی را به خود پیوند میزند: «ما حالا به جایی رسیدهایم که هیچ محدودیتی نداریم.» البته اوضاع خوب پیش نمیرود. شورشها و خشونتهایی آغاز میشود. افرادی که مجهز به اندامهای تقویتشده مکاترونیکی هستند، از کنترل خارج میشوند و جامعه را ناامن میکنند: «این افراد هک شدهاند.» کار به جایی میرسد که درخواست میشود این انسانهای تقویتشده از جامعه جدا شوند و «نژادپرستی مکانیکی»ایجاد میشود. در یادداشت «زندگی در حباب» بهسوی دیگر این مجازی شدن اشاره شد، یعنی مجهز شدن دستیاران دیجیتال به الگوریتمهای یادگیری عمیق: «شاید سامانههای هوشمند آنقدر از دانش ما و دادههایی که تولید کردیم و روی مراکز داده ذخیره کردیم آموختند و بهره بردند که روزی، دستیاران درجه یکی برای ما شدند.شاید ما را متقاعد کردند آنها را از حباب بیرون آوریم و در زندگی بشری خود شریک کنیم و بدتر از آن شاید موفق شدند ما را متقاعد کنند وارد حباب شویم؛ چیزی که واقعیت مجازی قادر است آن را عملی کند. پردازندههایی که میآموزند و رفتار سامانه پردازشی را بر اساس این آموختهها تنظیم میکنند در کنار واقعیت مجازی، دنیای جدیدی برای ما خواهند ساخت که شاید تحققش خیلی هم بهصلاح نباشد.»
در یادداشت «زامبیها، هیولاها، شکارچیان و فاتحان دنیای جدید» به نمونهای از این غرق شدن کاربران اشارهای کردم. در زمان نوشتن آن یادداشت، یک بازی مبتنی بر واقعیت افزوده بهنام پوکمونگو هیاهوی زیادی به پا کرد، افراد زیادی را به خیابانها کشاند و چنان مشکل ایجاد کرد که انجام این بازی در بسیاری از اماکن ممنوع شد: «چند هفتهای است که عدهای در دنیا، کولهپشتی میاندازند و از خانه بیرون میزنند. اگر یکی از آنها را در خیابان ببینید و از او بپرسید: "ببخشید! میتوانم بپرسم چه کار میکنی؟" همانطور که به گوشی همراهش چشم دوخته است و دوربینش را به این سو و آن سو نشانه میگیرد، بهاحتمال زیاد پاسخ میدهد: "هیس! پوکمون شکار میکنم!" بازی پوکمونگو بازی جذابی است، اما در حال حاضر، برای من رفتار مردمی که مشغول این بازی هستند، جالبتر از ایده خود بازی است.»
ایام پس از برگزاری رقابتهای المپیک فرصتی بود تا در یادداشت «المپیک و قدرت مجازی ما کاربران» به جنبه دیگری از تعامل فضای مجازی با دنیای واقعی بپردازم: «بسیاری از حجم گسترده ناداوریها و حقکشیها گفتند و از اینکه میشد المپیک را سالمتر و زیباتر برگزار کرد. من از دید یکی از میلیونها کاربری که در طول برگزاری رقابتها مستقیم یا غیرمستقیم در جریان اخبار و رویدادهای المپیک بودهام، قاطعانه میگویم که بخش زیادی از این زیر ذرهبین بودن رفتار مسئولان برگزاری مسابقات، داوران و حتی ورزشکاران، نتیجه مستقیم گسترش رسانههای جدید و از جمله شبکههای اجتماعی بوده است. اما قدرت گاهی آثار منفی هم دارد. همان اندازه که مردم امروز قدرت دارند در حمایت از یک ورزشکار آستینها را بالا بزنند و اقدامهای مثبت و حمایتی انجام دهند، همان اندازه هم دستشان باز است که دست به اشتباهات بزرگ بزنند.»
این بود مرور بخشی از سال 95 «شبکیه». در دنیای پرتکاپوی امروز، واقعاً نمیتوانم حدس بزنم در آخرین یادداشت سال آینده، چه موضوعاتی را مرور خواهم کرد. امیدوارم سال 96 سال بسیار بهتری برای همه ما باشد.
ماهنامه شبکه را از کجا تهیه کنیم؟
ماهنامه شبکه را میتوانید از کتابخانههای عمومی سراسر کشور و نیز از دکههای روزنامهفروشی تهیه نمائید.
ثبت اشتراک نسخه کاغذی ماهنامه شبکه
ثبت اشتراک نسخه آنلاین
کتاب الکترونیک +Network راهنمای شبکهها
- برای دانلود تنها کتاب کامل ترجمه فارسی +Network اینجا کلیک کنید.
کتاب الکترونیک دوره مقدماتی آموزش پایتون
- اگر قصد یادگیری برنامهنویسی را دارید ولی هیچ پیشزمینهای ندارید اینجا کلیک کنید.
نظر شما چیست؟