سالِ صِفر: چهل سال از آن صدسال

1606683296_1_0.gif

مغزهای کوچک زنگ‌نزده!

یادم می‌آید سال‌ها پیش از اینکه دو رقم سمت راست سال میلادی صفر شوند، هراس و وحشتی در جهان به پا شده بود که البته بخش زیادی از این هراس، دست‌پخت رسانه‌های آن دوران بود. مجلات و روزنامه‌ها و رادیو و تلویزیون و اندک سایت‌هایی که چنین موضوعاتی را پوشش می‌دادند مدام در مورد سال ۲۰۰۰ و  از کار افتادن سیستم‌های کامپیوتری در این سال می‌گفتند و می‌نوشتند.  گفته می‌شد به محض فرارسیدن سال ۲۰۰۰ میلادی، خطای هزاره یا همان Y2K سامانه‌های کامپیوتری را  دچار اختلال خواهد کرد و این، باعث هرج و مرج و آشوب خواهد شد. یادم است مثل خیلی‌های دیگر منتظر بودم شهر در خاموشی فرو رود و حتی دنیا به پایان برسد! در سال‌های آغازین عصر کامپیوتر،  به منظور صرفه‌جویی در استفاده از فضای ذخیره‌سازی که آن زمان گران‌قیمت و  بسیار جاگیر بود، طراحان سیستم‌های کامپیوتری تصمیم گرفتند در برنامه‌های کامپیوتری،  فقط دو رقم سمت راست تاریخ را در نظر بگیرند. همین باعث می‌شد کامپیوترها سال ۲۰۰۰ را نفهمند و وقتی سال ۱۹۹۹ میلادی تمام می‌شد، کامپیوترها بطور خودکار به سال ۱۹۰۰ می‌رفتند.  بسیاری از کشورها از جمله آمریکا میلیون‌ها دلار برای مقابله با این خطا هزینه کردند ولی در عمل، با فرارسیدن سال ۲۰۰۰ میلادی،  مشکل زیادی پیش نیامد و حتی کشورهایی نظیر ایتالیا و کره‌جنوبی که برای رفع این خطا تلاش زیادی نکرده بودند هم به سلامت از خطای هزاره گذشتند. سال‌ها بعد، رسانه‌ها بار دیگر شوری در جهان به پا کردند. آن‌ها این ادعا را بطور گسترده منتشر کردند که بر اساس تقویم مایاها، جهان در سال۲۰۱۲ به پایان خواهد رسید. باز هم چند سال شایعه و اظهارنظر در این باره دنیا را پر کرد و در ماه‌های منتهی به سال ۲۰۱۲ این شایعات به اوج خود رسیدند. با اضطراب به ۲۰۱۲ رسیدیم و دیدیم زمین همچنان می‌چرخد.خلاصه اینکه ما همیشه با عددها کار داریم و با آن‌ها بازی می‌کنیم بخصوص با تاریخ‌ها؛ فرقی هم نمی‌کند که  ۲۰۰۰ میلادی باشد یا ۱۴۰۰ شمسی.

از دوران کَمپیوتر تا عصر کامپیوتر

 « دانستنیها» را ورق می‌زنم. برادرم در دهه شصت،  چند جلد از این نشریه را با دقت و وسواس بسیار در قالب چند کتاب بزرگ، صحافی و آرشیو کرده است. حین ورق زدن این آرشیو باارزش، این تیتر نظرم را جلب می‌کند: « اتومبیلی با مغز متفکر». ناخودآگاه به یاد مطالبی افتادم که در چند سال اخیر در مورد خودران‌ها نوشته‌ بودم  و خوانده بودم. به تاریخ مجله که نگاه می‌کنم می‌بینم در  آبان ۱۳۶۰  منتشر شده است؛ یعنی همان ماه و سالی که به دنیا آمده‌ام. بخشی از این مقاله را با هم بخوانیم: « فرانسوی‌ها اتومبیل‌هایی به‌اندازه جعبه کفش ساخته‌اند که خط سیر خودشان را به خودی خود پیدا می‌کنند. آنهم بدون راننده و بدون هدایت از راه دور. وقتی که این اتومبیل کوچک حرکت می‌کند مانند آن است که بدست ارواح و اشباح مسیر خود را یافته به حرکت ادامه می‌دهد… در اینجا  یک کَمپیوتر رل اصلی را بازی می‌کند.»  حالا، یعنی در سال ۱۴۰۰ شمسی، ما در عصر خودران‌ها هستیم. اتومبیل‌هایی در ابعاد واقعی که می‌توانند خیابان‌ها و بزرگراه‌ها را ببینند و برانند. سال‌هاست که محققان بر روی توسعه خودران‌ها کار می‌کنند و از داستان‌هایی نظیر پارک‌ژوراسیک و حتی آن خودروی مینیاتوری فرانسوی‌های دهه ۶۰ شمسی هم فراتر رفته‌اند. آنقدر پیش رفته‌اند که علاوه‌ بر بحث‌های فنی، بحث‌های مهم فلسفی نیز در مورد خودران‌ها مطرح شده است. وقتی به مقالاتی نظیر این و یا مقاله‌ دیگر آن سال‌ها یعنی « مستخدم ماشینی به بازار آمد» نگاه می‌کنم احساس کسی را دارم که به گذشته سفر می‌کند و دستاوردهای آن دوران را می‌بیند و  تصوری که مردم چهل پنجاه سال پیش از پیشرفت  آینده داشته‌اند را مجسم می‌کند. درست مانند یک سفر در زمان است. آن روزها وقتی به  تصویرسازی‌های آینده نگاه می‌کردم به حال مردم آینده غبطه می‌خوردم که چه دنیای شگفت‌انگیزی را تجربه خواهند کرد. اکنون زمان بسیاری از آن آینده‌نگری‌ها فرارسیده‌ است. حال با ورق زدن مجلات قدیمی این فرصت را دارم که آن تصورات را با دنیای امروز مقایسه کنم و ببینم چقدر تصورات و تخیلات مردم آن دوران به واقعیت تبدیل شده است؟ چقدر این تخیلات دنیای ما را زیبا‌تر کرده‌اند و چقدر ما را به دردسر انداخته‌اند؟

از سال‌های کاغذ تا سال‌های سیلیکون

می‌روم سراغ بخش دیگری از آن چهل سال. نامه‌های دورانی که شش- هفت‌ سال بیشتر نداشتم. بخصوص نامه‌هایی که بین برادرانم و خواهرم رد و بدل می‌شد.. نامه‌هایی که با خط خوش، ادبیات خاص آن دوران و وسواس نوشته می‌شدند. هنوز هم خواندشان لذت‌بخش است. کاغذ‌هایی که با امید یا با اضطراب از وسط دفتر جدا می‌شدند یا از بین کلاسور انتخاب می‌شدند  تا همه درددل‌ها، توصیه‌ها و امیدها را در خود جای دهند، تا شوند و بروند داخل پاکت و کیلومترها مسافت را طی کنند و برسند به مقصد. خیلی از این نامه‌ها، کارت‌پستال‌های دم عید و درددل‌ها و آرزوهای خوب و رازهای مگو هنوز باقی هستند. نامه‌هایی که برای خواندشان نگران قطع و وصل شدن اینترنت نبودید، نگران پاک شدن حافظه و ریست شدن گوشی نبودید، و نگران نبودید که به بهانه‌های مختلف، نوشته‌هایتان روی سرورهای یک پلتفرم، بلوکه و از دسترس شما خارج شوند. پیام‌های کاغذی هرچند دیر می‌رسیدند، ولی می‌رسیدند و تا ابد در مقصد می‌ماندند. 

امیدِ سال صفر

مدتی قبل، خواب پریشانی می‌دیدم که در تاریکی می‌گذشت. فکر می‌کنم هولناک‌ترین کابوسی بود که در عمرم دیدم. در میانه هیاهوی کابوس، در همان عالم خواب، به ذهنم ( یا هرچیزی که اسمش است) رسید که وردی بخوانم و از کابوس بزنم بیرون. اینکه چطور در آن آشوبِ کابوس،  به چنین ایده‌ای رسیده‌‌ام هنوز هم متعجبم می‌کند. البته که پریشان‌تر از آن بودم تا در کابوس جمله نجات‌بخشی بخاطر بیاورم.  ناگهان تابلویی روی دیوار دیدم که برقش را می‌شد در همان تاریکی کابوس دید. متنش را خواندم و آمدم بیرون. بیدار که شدم دیدم هنوز دارم جمله را ادامه می‌دهم. بعضی وقت‌ها همه ما در گردابی گرفتار می‌شویم و یک امید، سر می‌رسد و دست‌مان را می‌گیرد و از گرداب بیرون‌مان می‌کشد. امیدوارم که سال صفر، سال بیدار شدن ما باشد. عید شما مبارک!

ماهنامه شبکه را از کجا تهیه کنیم؟
ماهنامه شبکه را می‌توانید از کتابخانه‌های عمومی سراسر کشور و نیز از دکه‌های روزنامه‌فروشی تهیه نمائید.

ثبت اشتراک نسخه کاغذی ماهنامه شبکه     
ثبت اشتراک نسخه آنلاین

 

کتاب الکترونیک +Network راهنمای شبکه‌ها

  • برای دانلود تنها کتاب کامل ترجمه فارسی +Network  اینجا  کلیک کنید.

کتاب الکترونیک دوره مقدماتی آموزش پایتون

  • اگر قصد یادگیری برنامه‌نویسی را دارید ولی هیچ پیش‌زمینه‌ای ندارید اینجا کلیک کنید.

ایسوس

نظر شما چیست؟