مهارت‌های نرم و سبد مهارت‌ها چیستند؟
آشنایی با مهارت‌های نرم و سبد مهارت‌ها
در سه سال و نیم گذشته، در این صفحه، مدام از مهارت‌های نرم گفتم. اگرچه در مجموع بیش از ده مهارت نرم۱ را نتوانستم پوشش عمیق بدهم اما در عمل به مهارت‌های بسیاری اشاره کردم. مهارت‌های نرم به چندین خانواده تقسیم می‌شوند که در زیرمجموعه هر خانواده چند مهارت وجود دارد. اما از آن‌جا که این مجموعه مطالب، عمدتا برای آشنایی دانشجویان رشته‌های فنی نوشته شده‌اند (اگرچه همه افراد می‌توانند از آن‌ها استفاده کنند)، چندان در پی رعایت طبقه‌بندی کلاسیک مهارت‌های نرم نبوده‌ام و هر آن‌چه را که مهم‌تر و یا با توجه به وضعیت روز جامعه ضروری‌تر تشخصص دادم در اولویت قرار گرفته‌ است. از این پس تصمیم دارم به مهارت‌های نرمی اشاره کنم که پیش از این به‌طور مشخص در مورد آن‌ها توضیح ندادم یا در ضمن مهارت‌های دیگر به آن‌ها پرداختم. تلاش من بر این خواهد بود که هر مهارت را در یک شماره خلاصه کنم و مانند مهارت‌های گذشته به‌صورت چندقسمتی نباشد. اما شاید لازم باشد، پیش از توضیح سایر مهارت‌های نرم، توضیحی درباره مفهوم مهارت و سبد مهارت‌ها ارائه کنم.

مطلب پیشنهادی

آشنایی با ده‌ مهارت مهم نرم
مهارت‌های نرم در سه سال بسیار سخت

مهارت نرم

مانند مباحث قبلی، تعریف من احتمالا یک تعریف آکادمیک و شسته‌ورفته از مهارت نرم نیست بلکه  تلاش من بیشتر بر درک مفهوم است.

 مهارت‌های نرم (Soft Skills) به آن دسته از مهارت‌های غیرفنی گفته می‌شود که به‌طور عمده به درک و مدیریت احساسات‌مان، درک احساسات دیگران، نحوه تعامل ما با دیگران، شیوه حل مسائل و موضوعاتی از این دست برمی‌گردد. این مهارت‌ها در واقع بخشی از ویژگی‌های شخصیتی ما هم هستند که هنگام کار و یا در ارتباط با اعضای خانواده و دوستان ما ظهور می‌یابند. داشتن یا ارتقای مهارت‌های نرم را می‌توان عامل موفقیت افراد، چه در محیط‌های کاری و چه در مناسبت‌های خانوادگی و دوستانه دانست. مهارت نرم، مهارتی است که می‌تواند از یک جا به جای دیگر منتقل شود. شما چه در کارگاه کوچک آهنگری خودتان کار کنید و چه در یک کارخانه بزرگ اتومبیل‌سازی، نیازمند تعامل و ارتباط و مذاکره با دیگران هستید. اگر یاد نگرفته باشید که چگونه این تعامل را انجام دهید، به احتمال زیاد در کارتان موفق نخواهید شد؛ حتا اگر مهارت زیادی در حرفه خود داشته باشید. 

مهارت نرمی مانند مدیریت زمان را در نظر بگیرید. افرادی که می‌توانند زمان خود را به شکلی ساختاریافته تنظیم کنند می‌توانند از آن حداکثر استفاده را ببرند. بدیهی است آن‌ها در مقایسه با کسانی که برنامه خاصی برای اداره زمان خود ندارند، هم در محیط کار خود پیشرفت و موفقیت بیشتری خواهند داشت و هم در محیط‌های خانوادگی و دوستان. 

مدیری که به مهارت نرم همدلی، یعنی درک شرایط دیگران و توانایی گذاشتن خود به‌جای آن‌ها برخوردار است بهتر می‌تواند با همکاران خود تعامل داشته و شرکت را به اهداف خود نزدیک کند تا مدیری که تنها معیارش سود شرکت است و اهمیتی به شرایط و خواسته‌های همکاران نمی‌دهد.

مهارت‌های نرم، معیار مهم استخدام

چه به‌صورت اعلام‌شده و رسمی و چه به‌صورت ضمنی، مهارت‌های نرم از مدت‌ها پیش به‌عنوان یکی از معیارهای مهم برای استخدام افراد درآمده است. این معیار به‌ویژه برای استخدام افرادی برای پست‌های مدیریتی، فروشندگی و همه کسانی که به نوعی با دیگران تعامل دارند مورد توجه قرار داشته است. اما اخیرا نه‌تنها برای پست‌های مدیریتی، بلکه حتا برای استخدام افراد فنی مانند متخصصان شبکه، امنیت و برنامه‌نویس هم احاطه بر مهارت‌های نرم امتیازی مهم به‌حساب می‌آید؛ چرا که افراد در فضای‌های مجرد و دور از دیگران کار نمی‌کنند. شاید پرسش از مهارت‌های نرم، خیلی به‌شکل رسمی و یا مکتوب و واضح انجام نشود اما مدیران استخدام، اغلب شیوه‌های تعامل متقاضی را از نحوه پرکردن رزومه تا تسلط کلامی و حرکات بدن و صورت مصاحبه‌شونده زیر نظر دارند؛ معمولا سوالاتی را هم به‌شکل مسئله یا یک موقعیت ساختگی در مصاحبه کاری مطرح می‌کنند تا میزان تسلط مصاحبه‌شونده بر مهارت‌های نرم و به‌ویژه مهارت‌های ارتباطی، مدیریت استرس و حل تعارض را بسنجند.

آموزش مهارت‌های نرم

متاسفانه من دوره تحصیلم، در مقاطع مختلف، حرف خاصی که حاکی از بحث مهارت نرم باشد نشنیدم؛ بگذریم از آموزش این مهارت‌ها. وقتی به کتاب‌های درسی این روزهای بچه‌ها نگاه می‌کنم، به‌ویژه در دوره‌های ابتدایی و متوسطه اول، مهارت‌های نرم هنوز در سطح نصایح اخلاقی «با دیگران مهربان باشید» و به «بزرگترها احترام بگذارید» است. نه این‌که این نصایح بد باشد. منظورم این است که این‌ها هنوز به مهارت‌های ارتباط موثر با والدین تبدیل نشده‌اند. در مقاطع بالاتر مانند دبیرستان و دانشگاه را در سال‌های اخیر چندان خبر ندارم که اوضاع در این زمینه چگونه است. امیدوارم که حرکت به سوی آموزش مهارت‌های نرم شروع شده باشد؛ چرا که در دنیا مدت‌هاست که آموزش این مهارت‌ها آغاز شده است.

خوشبختانه اوضاع در دوره‌هایی مانند MBA و DBA کمی بهتر است؛ چرا که اساس مشاغل مدیریتی با مفاهیم مهارت‌های نرم به‌شدت درهم آمیخته است. چگونه می‌توانید از مدیریت و رهبری حرف بزنید در حالی که از مهارت‌هایی مانند متقاعدسازی، مذاکره، حل مسئله، انعطاف‌پذیری شناختی و ارتباط موثر سخنی به میان نیاورید. تسلط کلامی، توانایی ارائه در جمع و ... مهارت‌هایی هستند که یک مدیر باید به آن‌ها تسلط داشته باشد.

از کجا شروع کنیم

دو نکته بسیار مهم اینجا مطرح می‌شود:

  • اول آن‌که: آیا یک انسان معمولی امروزی باید به چه تعداد از این مهارت‌ها مسلط باشد و بهتر است از کدام‌ها شروع کند؟
  • دیگر آن‌که: آیا با آگاهی و خواندن درباره مهارت‌های نرم می‌توانیم آن‌ها را در عمل هم به‌کار ببندیم؟

در جواب به سوال اول باید بگویم که کسی تعداد خاصی از مهارت‌های نرم را مشخص نکرده است که افراد باید حتما این تعداد را فرا بگیرند. به‌طور طبیعی، میزان تسلط انسان‌ها بر مهارت‌های نرم متفاوت است. بعضی از آدم‌ها بدون آن‌که آموزش خاصی دیده باشند، از تسلط کلامی یا همدلی و یا توانایی گوش دادن موثر بیشتر از دیگران برخوردار هستند. چنین آدم‌هایی در درجه اول بهتر است توانایی‌های خود را بشناسند و در جهت تقویت آن‌ها سرمایه‌گذاری کنند. حتا اگر شما در زمینه مهارت سرویس‌گرایی و ارائه خدمات به دیگران، زمینه ژنتیک و یا محیطی خوبی داشته‌اید، آموزش آن می‌تواند شما را با جنبه‌های دیگری از آن آشنا کند و این توانایی ناخودآگاه شما را به سطح خودآگاه برساند؛ به گونه‌ای که با سرمایه‌گذاری روی آن بتوانید از این مهارت در کار و زندگی خود حداکثر بهره را ببرید، آن‌هم در دنیایی که روزبه‌روز به مصرف خدمات نیاز بیشتری پیدا می‌کند.

نکته مهم که در همین زمینه مطرح می‌شود این است که بتوانید مهم‌ترین استعداد یا توانایی‌ بالقوه خود را کشف کنید. اگر بتوانید چنین کاری را انجام دهید، آن‌گاه مسیر زندگی و آموزش مهارت‌های نرم شما هم تا حدود زیادی مشخص می‌شود. بقیه مهارت‌هایی که در سبد مهارت‌های شما یافت می‌شود باید با این مهم‌ترین مهارت یا استعداد شما ارتباط ارگانیک و تنگاتنگی داشته باشد. شما باید بدانید که چه مهارت‌هایی را در سبد مهارت‌تان جمع‌آوری ‌می‌کنید و چه برنامه‌ای برای پرورش آن‌ها دارید.

اما در مورد نکته دوم. آگاهی به‌تنهایی سبب نمی‌شود که بتوانید از ظرفیت‌های بالقوه خود نهایت استفاده را ببرید. فرض کنید شما استعدادی ذاتی در زمینه تسلط کلامی و سخنوری دارید؛ آیا این کافی است که شما سخنور خوبی باشید؟ معمولا نه. هر ظرفیتی باید با تمرین و ممارست تقویت شود، به فعل برسد و به یک توانایی بدل شود. ده‌ها نکته در مورد مهارت سخنوری وجود دارد که کسی که بالقوه استعداد آن را دارد از آن‌ها بی‌خبر است. بعد از آگاهی از آن‌ها باید بارها و بارها آن‌ها را تمرین کند تا به جایی برسد که بتوان گفت سخنور ماهری است. البته داشتن استعداد، طی کردن این مسیر را برای او لذتبخش‌تر و سریع‌تر می‌کند اما او را بی‌نیاز از تمرین نمی‌کند. داشتن استعداد به‌هیچ وجه کافی نیست. آن‌چه استعداد را به مهارت و توانایی تبدیل می‌کند یادگیری همراه با تمرین آگاهانه است.

سبد مهارت چیست؟

سبد مهارت یا Skills Portfolio احتمالا از جمله عبارت‌هایی است که این روزها زیاد می‌شنوید. منابع مهم مانند زمان، استعداد، انرژی و اشتیاق محدود هستند. ما نمی‌توانیم هر مهارتی را که می‌بینیم در سبد مهارت‌هایمان بگذاریم. فراگیری یک مهارت، از یادگیری دانش در همان زمینه دشوارتر است. چرا که دانش را باید یاد بگیری اما مهارت را نه‌تنها یاد بگیری بلکه باید با تمرین و تکرار، آن‌چنان در آن خبره شوی که بتوانی با آن در زندگی خود یا دیگران تغییراتی پدید بیاوری. در واقع یکی از نکاتی که باید به آن توجه کنید تفاوت میان دانش و مهارت است که امیدوارم در یکی از مقالات آینده به آن بپردازم؛ اما فعلا به این بسنده کنیم که دانش مجموعه داده‌های نظام‌مند در مورد یک پدیده یا مفهوم است. در حالی که مهارت به‌کارگیری یک دانش به کمک تمرین و تجربه است به گونه‌ای که در ما توانایی خاصی برای تغییر به‌وجود آورد. 

این یک تصمیم دشوار و در عین حال بسیار مهم است که بدانیم در کدام یک از مهارت‌هایی که امکان یادگیری آن‌ها را داریم سرمایه‌گذاری کنیم و آن‌ را در سبد مهارت‌هایمان قرار دهیم. این یک تصمیم‌گیری جداگانه برای هر شخص است و یک توصیه عمومی وجود ندارد که بروید و این مهارت‌ها را یاد بگیرید. این تصمیم منوط به داشتن استعداد بالقوه و علاقه، امکانات مادی، وقت کافی و انرژی برای هر مهارت است. براین اساس سبد مهارت مجموعه مهارت‌هایی است که برای شخص از اهمیت بالایی دارد و یا با تلاش و تمرین آن‌ها را آموخته است و یا در حال یادگیری آن‌هاست.

 سبد مهارت‌های هر شخص معمولا از چند نوع مهارت تشکیل می‌شود:

  • مهارت‌های تخصصی که معمولا برای مشاغل مورد نیاز هستند؛ به‌عنوان مثال یک طراح UI یا UX به تسلط بر چند برنامه اعم از گرافیکی یا برنامه‌نویسی نیاز دارد تا بتواند کارش را به‌درستی انجام دهد. 
  • مهارت‌های اولیه زندگی مانند اغلب مهارت‌های نرمی که تا کنون توضیح دادیم از قبیل تصمیم‌گیری، حل مسئله، تفکر انتقادی، انعطاف‌پذیری شناختی و ...
  • مهارت‌های شخصیتی و شخصی که سومین دسته از مهارت‌ها را تشکیل می‌دهند عمدتا مربوط به توانایی مدیریت احساسات و هیجان‌های ما هستند. هوش هیجانی از جمله این مهارت‌ها است. این که چگونه استرس‌مان را مدیریت کنیم؛ خشم و عصبانیت را چگونه اداره کنیم و یا چه برخوردی با اضطراب داشته باشیم.
  • مهارت‌های اجتماعی چهارمین دسته از مهارت‌هایی است که در سبد مهارت‌های هر شخص جای می‌گیرند که عمدتا به مهارت‌هایی برمی‌گردند که در ارتباط با دیگران معنا می‌یابند که مهارت‌ ارتباط موثر از جمله آن‌هاست که خود به چند زیرمجموعه از جمله مهارت شنیدن، مهارت گفت‌وگو، مهارت متقاعدسازی و... تقسیم می‌شود که در جای خود به آن‌ها اشاره خواهم کرد.

این که چه مهارت‌هایی را برای تشکیل سبد مهارت‌تان انتخاب کنید به معیارهای مختلفی بستگی دارد که در مقاله بعد به آن‌ها اشاره خواهم کرد.

ماهنامه شبکه را از کجا تهیه کنیم؟
ماهنامه شبکه را می‌توانید از کتابخانه‌های عمومی سراسر کشور و نیز از دکه‌های روزنامه‌فروشی تهیه نمائید.

ثبت اشتراک نسخه کاغذی ماهنامه شبکه     
ثبت اشتراک نسخه آنلاین

 

کتاب الکترونیک +Network راهنمای شبکه‌ها

  • برای دانلود تنها کتاب کامل ترجمه فارسی +Network  اینجا  کلیک کنید.

کتاب الکترونیک دوره مقدماتی آموزش پایتون

  • اگر قصد یادگیری برنامه‌نویسی را دارید ولی هیچ پیش‌زمینه‌ای ندارید اینجا کلیک کنید.

ایسوس

نظر شما چیست؟