مرگ تدریجی یک انسان؛ نگاهی به چهره‌پردازی دیجیتال فیلم «مگی»
«مگی» (Maggie) فیلمی ‌است با نقش‌آفرینی آرنولد شوارتزنگر با حال و هوای دنیای زامبی‌ها. همین کافی است تا آرنولد را طبق معمول در نقش یک نجات‌دهنده دنیا تصور کنیم که یک تنه دنیا را از شر زامبی‌ها نجات می‌دهد و همه چیز به خیر و خوشی تمام می‌شود. اما در فیلم «مگی» چنین اتفاقی نمی‌افتد. آرنولد این بار نه یک نجات‌دهنده رویین‌تن، بلکه یک پدر آسیب‌پذیر است که از دست دادن تدریجی دختر بیمارش را می‌بیند و کاری از دستش برنمی‌آید.

 او این بار برای نجات دنیا نمی‌جنگد؛ برای این می‌جنگد که تا آخرین لحظات در کنار دخترش باشد. به تصویر کشیدن از دست رفتن تدریجی مگی، پروژه بسیار مناسبی برای «چهره‌پردازی دیجیتال» به حساب می‌آید. این فیلم بر خلاف آن‌چه ممکن است در ذهن تداعی شود، فیلمی‌ آرام است. از قتل و خون‌ریزی‌های مرسوم در فیلم‌های با مضمون زامبی خبری نیست و همه چیز بسیار آرام اتفاق می‌افتد. اما همین ویژگی، تأثیرگذاری و باورپذیری آن را بیش‌تر می‌کند و در نتیجه دیدن آن تحمل زیادی می‌خواهد. فیلم نقدهای متوسطی دریافت کرده است. با این حال، از نظر فنی یک کلاس درس بسیار خوب برای همه آن‌هایی است که علاقه دارند در زمینه جلوه‌های بصری بیش‌تر بدانند. بودجه فیلم کم و زمان محدود بوده است و جالب‌تر از همه از معدود مواردی است که گروه جلوه‌های بصری بعد از اتمام تصویربرداری به پروژه اضافه شده‌اند. در این مقاله، به چهره‌پردازی شخصیت مگی خواهیم پرداخت.

فیلم «مگی» به کارگردانی هنری هوبسون تا حدی غافلگیرکننده است. در این فیلم دختر خانواده (با بازی ابیگیل برسلین) در اثر حمله یک زامبی و آسیب دیدن دستش، به نوعی ویروس آلوده می‌شود. بیماری به‌تدریج از ساعد او گسترش می‌یابد و تمام بدن او را در بر می‌گیرد. پدر (با بازی آرنولد شوارتزنگر) تصمیم می‌گیرد به‌جای بردن او به قرنطینه، تا آخرین لحظات او را پیش خود نگه دارد. در ساخت این فیلم سعی شده است به‌جای نمایش خشونت‌های رایج در فیلم‌هایی با موضوع زامبی، ابتلا به نوعی بیماری به تصویر کشیده شود. کار ساخت فضای فیلم و نمایش عوارض بیماری روی بدن، توسط شرکت جلوه‌های بصری Cinesite انجام شد.
فیلم «مگی» بدون حضور سرپرست جلوه‌های بصری تصویربرداری شده و اد چاپمن، سرپرست جلوه‌های بصری، بعداً به پروژه اضافه شده است. از طرفی، فیلم بودجه ساخت کمی ‌داشت. ایمریک پرسوال، سرپرست جلوه‌های بصری Cinesite که این فیلم نخستین پروژه او به‌عنوان سرپرست جلوه‌های بصری است، در این باره می‌گوید: «ایده کار روی یک فیلم غافل‌گیرکننده و با تصویربرداری جذاب فوراً ما را علاقه‌مند کرد.» روند گسترش بیماری مگی در طی فیلم از زمان ابتلا تا حد نهایی بیماری، فرآیندی آهسته است. از زمانی که دستش آسیب می‌بیند تا این‌که کنترل خود را از دست می‌دهد، چند هفته طول می‌کشد. ایده کارگردان این بود که انتشار بیماری در بدن مگی از جراحت اولیه شروع شود و رفته رفته به‌صورت رگه‌هایی کل دست، شانه و گردن را فرا گیرد و در نهایت به چهره او برسد. علاوه بر این در طی این روند، چشمانش نیز باید به‌تدریج تیره می‌شد، پوست اطراف چشم تغییر می‌کرد و زخم‌هایی در اطراف رگه‌ها ظاهر می‌شد.

کمک گرفتن از جلوه‌های بصری
روند تبدیل شدن مگی به زامبی باید به‌صورت پیش‌رفت یک بیماری و به‌طور مرحله به مرحله نمایش داده می‌شد که با عوارض جزیی پوستی و ظاهر شدن رگه‌های تیره آغاز و در نهایت به تیرگی چشم‌ها، افزایش رگه‌های روی پوست، افزایش آسیب پوست، تاول‌ها و زخم‌ها منتهی می‌شد. دستیابی به این حجم از تغییرات در طی فیلم و برقراری پیوستگی بین این مراحل در سر صحنه قابل دستیابی نیست. پرسوال می‌گوید: «روند تغییر مگی باید مثل یک بیماری، تدریجی و بدون هیچ راه‌ حلی نمایش داده می‌شد.» استفاده از چهره‌پردازی سر صحنه برای نمایش عوارضی که در مراحل اولیه بیماری مگی دیده می‌شود کارگردان را راضی می‌کرد، اما با پیش‌رفت بیماری و شدیدتر شدن عوارض در طی فیلم، به اغراق بیش‌تر در چهره‌پردازی نیاز بود و دستیابی به این هدف با تکیه صرف بر چهره‌پردازی سر صحنه امکان‌پذیر نمی‌شد. گروه چهره‌پردازی در سر صحنه برای نمایش تأثیر بیماری بر مگی، در هر مرحله از بیماری، رگه‌هایی را روی صورت بازیگر نقش مگی نقاشی و از لاتکس برای ساخت تاول‌ها و عوارض پوستی استفاده کردند.
پرسوال درباره کار در این پروژه می‌گوید: «از آن‌جا که ما بعد از پایان تصویربرداری به پروژه اضافه شدیم، مجبور بودیم کار خود را با آن‌چه سر صحنه تصویربرداری شده بود آغاز کنیم.» و اضافه می‌کند: «کار را با تعریف دقیق مراحل آغاز کردیم.» به گفته پرسوال بودجه و زمان امکان پیاده‌سازی پوست کامپیوتری را نمی‌داد: «بنابراین، از رگه‌های نقاشی شده روی صورت بازیگر به‌عنوان اساس کار خود استفاده کردیم، به‌طور دیجیتال رگه‌های بیش‌تری اضافه کردیم و آن‌ها را با چند لایه از آثار کبودی و تاول پوشش دادیم.» حدود بیست لایه در نرم‌افزار Mudbox طراحی شد که همراه بافت‌های طراحی شده توسط لوران کردیر، هنرمند ارشد طراحی بافت، مورد استفاده قرار گرفت. پرسوال می‌گوید: «در تمام روند کار، انتشار بیماری در بدن را ردیابی و تحت نظر داشتیم، به گونه‌ای که از نظر زمانی صحیح باشد.» 
 
یک پروژه چالش‌برانگیز
آن‌چه گروه جلوه‌های بصری در اختیار داشتند نماهایی بود که بدون حضور یک سرپرست جلوه‌های بصری تصویربرداری شده بودند. در این تصاویر تا جای ممکن عوارض بیماری با استفاده از چهره‌پردازی روی بازیگر پیاده شده بود. گروه جلوه‌های بصری مجبور بود از همین نماهای آماده استفاده کند، به دلیل این‌که هیچ اندازه‌گیری و مقداری در اختیار گروه جلوه‌های بصری قرار نداشت گروه مجبور شد با استفاده از عکس‌های گرفته شده سر صحنه، مدلی کامپیوتری از سر بازیگر نقش مگی بسازند که در ردیابی حرکات و قرار دادن صحیح عوارض پوستی دیجیتال روی چهره مگی کمک می‌کرد. برای نهایی‌سازی تطبیق حرکات در موارد پیچیده ترکیبی از چند روش دوبعدی به کار رفت. در اواخر فیلم، چهره مگی رگه‌های نقاشی شده زیادی داشت و این فوق‌العاده در ردیابی کمک کرد. این مراحل نهایی تنها 22 شات را شامل می‌شد. اما پرسوال می‌گوید: «بخش دشوار کار به 37 شاتی مربوط بود که در آن‌ها مجبور بودیم تناقض‌ها در چهره‌پردازی بین سکانس‌ها را رفع کنیم و کار بیش‌تری روی پوست اطراف چشم انجام دهیم.» در بخش‌های پایانی فیلم، پاهای مگی دیده می‌شود که به‌طور مثال از پله‌ها پایین می‌آید. در این نماها که فوکوس به‌طور متوالی تغییر می‌کند، حتی با وجود رگه‌های زیاد روی پا، باز هم کار ردیابی بسیار دشوار بود.
در این فیلم، نماهای بسیار نزدیکی از چهره مگی اغلب با عمق میدان بسیار کم دیده می‌شوند. پرسوال این سبک بصری را می‌پسندد: «این سبک بصری فیلم یکی از جنبه‌هایی بود که سبب می‌شد از کار در این پروژه لذت ببریم. این نماها برای ما که عادت به نماهای پرده سبز داریم، مثل هوای تازه بود.» با این حال، تأیید می‌کند این سبک تصویری چالش‌های جدی برای گروه جلوه‌های بصری ایجاد می‌کرد. بازیگر این نقش پوست بسیار صافی داشت و همین کار ردیابی نماها را دشوار می‌کرد. معمولاً برای ردیابی صحنه‌ها از نشان‌گرهای روی صورت یا بدن استفاده می‌شود، اما در این نماها به‌ویژه صحنه‌هایی که مگی در مراحل آغازین پیدایش عوارض بیماری است، هیچ نشان‌گری روی صورت و بدن او قرار ندارد و حرکت دوربین و نزدیکی آن کار ردیابی را دشوار می‌کند. در نتیجه، کار ردیابی باید فریم به فریم و با دقت انجام می‌شد. البته در نماهای بعدی و با پیش‌رفت بیماری، رگه‌های بیش‌تری روی صورت و بدن قرار گرفت که کار گروه جلوه‌های بصری را ساده‌تر کرد. آن‌ها می‌توانستند از نقاشی‌هایی که گروه چهره‌پردازی روی صورت مگی اجرا کرده بودند، به‌عنوان نشان‌گر برای ردیابی حرکات صورت و دوربین استفاده کنند.

مگی در پنج نسخه
برای نمایش روند پیش‌رفت بیماری و تأثیرات آن بر ظاهر مگی، گروه جلوه‌های بصری پنج مرحله تغییر برای مگی در نظر گرفتند و برای هر مرحله یک نسخه از این شخصیت طراحی کردند که هر نسخه را با یک اسم رمز می‌شناختند: «مگی صفر»، «مگی یک»، «مگی دو»، «مگی دو و نیم» و «مگی سه». 

 شکل 1: عوارض بیماری مگی بیش‌تر می‌شود: الف: چهره‌پردازی سر صحنه  ب: افزودن آثار بیش‌تر بیماری با استفاده از چهره‌پردازی دیجیتال

پرسوال در این مورد توضیح می‌دهد: «مگی صفر همان مگی است که در آغاز فیلم می‌بینیم. فقط کمی‌ دور چشمانش قرمز است و آثار مختصری از بیماری در اطراف چشم دیده می‌شود که ما روی آن کار نکردیم و حاصل کار گروه چهره‌پردازی بود.» مگی یک در بخشی از فیلم دیده می‌شود که چشم مگی در حال تیره شدن است، رگه‌هایی روی پیشانی و گردنش ظاهر شده و قرمزی دور چشمانش شدیدتر شده است. به تصویر کشیدن این عوارض به کمک گروه جلوه‌های بصری نیاز داشت (شکل 1). مگی دو زمانی دیده می‌شود که شخصیت برای نخستین بار خوی زامبی بودن خود را نشان می‌دهد و گوشت می‌خورد. در این مرحله، روند تبدیل شدن مگی به آخرین مرحله‌اش آغاز می‌شود (شکل 2). سفیدی چشم‌ها بیش‌تر شده است و از الگوی رگه‌های مگی دو و نیم کمک گرفته می‌شود و جلوه سه‌بعدی ملایمی ‌روی پوستش قرار می‌گیرد. 

 شکل 2: برای نخستین بار مگی خوی زامبی خود را نشان داده است:   الف: چهره‌پردازی سر صحنه       ب: چهره‌پردازی دیجیتال

مگی دو و نیم در ابتدا قرار بود به‌عنوان نسخه پیش‌رفته‌تری از مگی دو باشد، درست پیش از این‌که او به یک زامبی تبدیل می‌شود (تصویر مگی دو و نیم). پرسوال می‌گوید: «اما به‌زودی دریافتیم که مجبوریم از گرافیک کامپیوتری (و مدل کامپیوتری) استفاده کنیم و دلیل انتخاب این اسم رمز همین است. برای ساخت آن، بافت‌ها و لایه‌های جایگزین مگی سه ساده‌سازی شد و در این مدل به کار رفت.» مگی سه نسخه ارتقایافته با استفاده از گرافیک کامپیوتری بود که به‌عنوان آخرین مرحله طراحی شد. از آن‌جا که قرار نبود از پوست کامپیوتری استفاده شود، رگه‌هایی که با کامپیوتر ساخته و در V-Ray رندر شده بود، با نماهای زنده ترکیب شد. برای این‌که این تغییر تدریجی در ظاهر مگی باورپذیر باشد، لازم بود به نورپردازی توجه ویژه‌ای شود (شکل 3).

 شکل 3: نمایش مرحله پایانی بیماری مگی:   الف: چهره‌پردازی سر صحنه       ب: چهره‌پردازی دیجیتال

چشم‌ها
ظاهر چشم‌های مگی در طی فیلم تغییر زیادی می‌کند. پرسوال می‌گوید: «لازم بود به‌طور هم‌زمان که روی پوست او کار می‌کردیم، تأثیرات بیماری را روی چشم او نیز اجرا کنیم.» ارتباط چشم‌ها در مدل دیجیتال سر مگی ساخته شده بود تا در فرآیند تطبیق حرکات پوست در نماها کمک کند. همین کار باعث شد گروه جلوه‌های بصری، ژئومتری متحرک‌سازی شده مفیدی از کره چشم‌ها در اختیار داشته باشد که بتواند از آن استفاده کند. 

 شکل 4: نمایی نزدیک از چهره مگی در مراحل پایانی بیماری:    الف: چهره‌پردازی سر صحنه      ب: چهره‌پردازی دیجیتال

در مگی شماره صفر، پرده مختصر سفید رنگی روی چشم‌ها را پوشانده است. این جلوه سر صحنه و با قرار دادن لنز در چشم بازیگر به دست می‌آمد یا در مرحله پس از تولید با Grading حاصل می‌شد. در مگی یک، با استفاده از جلوه‌های بصری کامپیوتری، در سفیدی چشم‌ها کمی ‌اغراق و لایه‌ای روی چشم کشیده و در لبه‌‌های چشم بر رگه‌های قرمز تأکید بیش‌تری شد. در مگی دو به‌طور کامل چشم‌ها سفید می‌شود. در مگی دو و نیم و سه، سفیدی چشم از بین می‌رود. چشم سیاه می‌شود و صدها رگه سیاه کوچک روی چشم‌ها دیده می‌شود تا نشان داده شود بیماری کنترل بدن او را در دست گرفته و مگی در مرحله آخر زندگی خود است.

چهره‌پردازی دیجیتال
در کنار تمام ‌پیش‌رفت‌های صورت گرفته در حوزه فیلم‌سازی، چهره‌پردازی هم تأثیرات زیادی از این پیش‌رفت‌ها گرفته است. شاید اگر فیلم «مگی» سال‌ها قبل ساخته می‌شد، از نظر بصری تأثیر بسیار کمی ‌روی مخاطب می‌گذاشت و این طیف وسیع تغییرات در چهره مگی قابل پیاده‌سازی نبود. اما فناوری دیجیتال در اغراق‌آمیزتر شدن چهره‌پردازی در این فیلم، کمک زیادی در خلق بهتر حس و حال مورد نظر کارگردان داشته است. 
اگر گروه جلوه‌های بصری از ابتدا با این پروژه همراه می‌شدند، نتیجه بهتر هم از کار درمی‌آمد. با این حال، در فیلم «مگی» قابلیت‌های چهره‌پردازی دیجیتال به‌خوبی قابل مشاهده است. نکته مهم دیگری که می‌توان به آن اشاره کرد این است که بر خلاف تصور بسیاری از مردم که گمان می‌کنند جلوه‌های بصری دیجیتال و تکنیک‌های کامپیوتری تنها در فیلم‌های علمی ‌تخیلی و پر زرق و برق به کار می‌روند، فیلم «مگی» مثال خوبی برای اثبات این است که این روش‌ها کاربردهایی فراتر از استفاده در فیلم‌های بزرگ دارد. در این فیلم، روش‌های دیجیتال تنها برای تکمیل کار گروه فیلم‌سازی و فضاسازی استفاده شده و فیلمی ‌با بودجه کم را به اثری تأثیرگذار تبدیل کرده است.

منابع: 
- مصاحبه سایت Cinefex با ایمریک پرسوال سرپرست جلوه‌های بصری شرکت Cinesite (ژوئن 2015).
- مصاحبه سایت ART of VFX با ایمریک پرسوال (ژوئن 2015). 

ماهنامه شبکه را از کجا تهیه کنیم؟
ماهنامه شبکه را می‌توانید از کتابخانه‌های عمومی سراسر کشور و نیز از دکه‌های روزنامه‌فروشی تهیه نمائید.

ثبت اشتراک نسخه کاغذی ماهنامه شبکه     
ثبت اشتراک نسخه آنلاین

 

کتاب الکترونیک +Network راهنمای شبکه‌ها

  • برای دانلود تنها کتاب کامل ترجمه فارسی +Network  اینجا  کلیک کنید.

کتاب الکترونیک دوره مقدماتی آموزش پایتون

  • اگر قصد یادگیری برنامه‌نویسی را دارید ولی هیچ پیش‌زمینه‌ای ندارید اینجا کلیک کنید.

ایسوس

نظر شما چیست؟