آشنایی با مفهوم سیستم های شناختی (Cognitive Systems) و کاربردهای آن ها در آینده
سیستم‌های شناختی (Cognitive Systems) به دسته‌ای از فناوری‌ها و سیستم‌های هوشمند اشاره دارند که از قابلیت‌های مشابه ذهن انسان، مانند یادگیری، استدلال، درک، و تعامل با محیط، تقلید می‌کنند. این سیستم‌ها با استفاده از هوش مصنوعی (AI)، یادگیری ماشین (Machine Learning)، پردازش زبان طبیعی (NLP)، بینایی کامپیوتری، و سایر فناوری‌های پیشرفته، توانایی تحلیل داده‌های پیچیده، استخراج معنا، و ارائه راه‌حل‌های هوشمندانه را دارند. برخلاف سیستم‌های سنتی که بر اساس قوانین از پیش تعریف‌شده عمل می‌کنند، سیستم‌های شناختی می‌توانند از داده‌های بدون ساختار (مانند متن، تصویر، و صدا) یاد بگیرند، الگوها را شناسایی کنند، و با گذشت زمان عملکرد خود را بهبود بخشند. این ویژگی آن‌ها را برای کاربردهایی مانند تشخیص پزشکی، تحلیل داده‌های تجاری، پشتیبانی مشتریان، و حتی تعاملات اجتماعی مناسب می‌سازد.

هسته اصلی سیستم‌های شناختی بر پایه توانایی آن‌ها در درک و پردازش اطلاعات به شیوه‌ای شبیه به انسان است. برای مثال، این سیستم‌ها می‌توانند متون پیچیده را بخوانند، مفاهیم را استخراج کنند، و پاسخ‌هایی متناسب با زمینه ارائه دهند. فناوری‌هایی مانند شبکه‌های عصبی عمیق (Deep Neural Networks) و مدل‌های یادگیری تقویتی (Reinforcement Learning) به آن‌ها امکان می‌دهند تا از تجربیات گذشته یاد بگیرند و در موقعیت‌های جدید تصمیم‌گیری کنند. به عنوان مثال، در حوزه پزشکی، یک سیستم شناختی می‌تواند تصاویر اسکن مغزی را تحلیل کند، الگوهای غیرعادی را شناسایی کند، و به پزشکان در تشخیص بیماری‌هایی مانند سرطان یا آلزایمر کمک کند. این توانایی نه تنها دقت تشخیص را افزایش می‌دهد، بلکه زمان مورد نیاز برای تحلیل را نیز کاهش می‌دهد.

ویژگی‌های کلیدی سیستم‌های شناختی

همان‌گونه که اشاره کردیم، سیستم‌های شناختی به‌عنوان یکی از پیشرفته‌ترین شاخه‌های هوش مصنوعی، از معماری‌های پیچیده و فناوری‌های چندلایه‌ای بهره می‌برند که آن‌ها را قادر می‌سازد تا توانایی‌های شناختی مشابه انسان، مانند یادگیری، استدلال، درک، و تعامل را شبیه‌سازی کنند. از منظر فنی و معماری، ویژگی‌های کلیدی این سیستم‌ها شامل ترکیب فناوری‌های یادگیری ماشین، پردازش زبان طبیعی (NLP)، بینایی کامپیوتری، تحلیل داده‌های بدون ساختار، یادگیری مداوم، معماری‌های توزیع‌شده، و قابلیت‌های استدلال و تصمیم‌گیری است. این سیستم‌ها به‌گونه‌ای طراحی شده‌اند که نه‌تنها داده‌های عظیم و متنوع را پردازش کنند، بلکه بتوانند از آن‌ها یاد بگیرند، الگوهای پنهان را کشف کنند، و در موقعیت‌های پیچیده و پویا تصمیمات هوشمندانه بگیرند. در ادامه، این ویژگی‌ها با جزئیات بیشتری بررسی می‌شوند. یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های سیستم‌های شناختی، توانایی آن‌ها در پردازش و تحلیل داده‌های بدون ساختار است. برخلاف سیستم‌های سنتی که به داده‌های ساختاریافته (مانند جداول پایگاه داده) وابسته‌اند، سیستم‌های شناختی می‌توانند با داده‌هایی مانند متن، تصویر، ویدئو، و صدا کار کنند که بیش از 80 درصد داده‌های موجود در جهان را تشکیل می‌دهند. این توانایی از طریق ترکیب تکنیک‌های یادگیری عمیق (Deep Learning)، مانند شبکه‌های پیچشی (Convolutional Neural Networks) برای پردازش تصاویر و شبکه‌های بازگشتی (Recurrent Neural Networks) یا مدل‌های ترنسفورمر (Transformer Models) برای پردازش زبان، محقق می‌شود. برای مثال، در یک سیستم شناختی پزشکی، معماری ممکن است شامل ماژول‌هایی برای استخراج ویژگی‌های بصری از تصاویر MRI و ماژول‌های NLP برای تحلیل گزارش‌های پزشکی باشد، که سپس این اطلاعات را یکپارچه کرده و تشخیص‌های احتمالی را ارائه می‌دهد.

یادگیری مداوم (Continual Learning) یکی دیگر از ویژگی‌های کلیدی این سیستم‌ها است. سیستم‌های شناختی به‌گونه‌ای طراحی شده‌اند که بتوانند با دریافت داده‌های جدید، دانش خود را به‌روز کنند و بدون نیاز به بازآموزی کامل، عملکرد خود را بهبود بخشند. این ویژگی از طریق تکنیک‌هایی مانند یادگیری انتقالی (Transfer Learning)، یادگیری تقویتی (Reinforcement Learning)، و به‌روزرسانی‌های افزایشی مدل‌ها (Incremental Model Updates) امکان‌پذیر است. برای مثال، یک سیستم شناختی که در یک مرکز تماس استفاده می‌شود، می‌تواند با هر مکالمه جدید، الگوهای گفتاری و نیازهای مشتریان را بهتر درک کند و پاسخ‌های دقیق‌تری ارائه دهد. این توانایی یادگیری مداوم، سیستم‌های شناختی را برای محیط‌های پویا، مانند بازارهای مالی یا سیستم‌های امنیتی، بسیار مناسب می‌سازد.

پردازش زبان طبیعی را باید یکی از ستون‌های اصلی و مهم در معماری سیستم‌های شناختی توصیف کنیم. این سیستم‌ها از مدل‌های پیشرفته زبانی مانند BERT، GPT، یا مدل‌های ترنسفورمر اختصاصی استفاده می‌کنند تا بتوانند زبان انسانی را در سطح عمیقی درک کنند، زمینه (Context) را تشخیص دهند، و پاسخ‌های طبیعی و مرتبط تولید کنند. معماری NLP در این سیستم‌ها معمولاً شامل لایه‌هایی برای توکن‌سازی (Tokenization)، تحلیل نحوی (Syntactic Analysis)، استخراج معنا (Semantic Extraction)، و تولید پاسخ است. علاوه بر این، قابلیت‌هایی مانند تشخیص احساسات (Sentiment Analysis) و تحلیل نیت (Intent Recognition) به سیستم اجازه می‌دهد تا با کاربران به‌صورت تعاملی و انسانی‌تر ارتباط برقرار کند. برای مثال، یک دستیار مجازی شناختی می‌تواند سؤالی مبهم را تفسیر کند، اطلاعات مرتبط را از منابع خارجی جستجو کند، و پاسخی دقیق و متناسب با نیاز کاربر ارائه دهد. بینایی کامپیوتری (Computer Vision) نیز نقش مهمی در معماری سیستم‌های شناختی ایفا می‌کند. این فناوری به سیستم‌ها امکان می‌دهد تا تصاویر و ویدئوها را تحلیل کنند، اشیاء را شناسایی کنند، و الگوهای بصری را تشخیص دهند. معماری‌های بینایی کامپیوتری معمولاً از شبکه‌های کانولوشنی عمیق (Deep CNNs) و تکنیک‌هایی مانند تشخیص اشیاء (Object Detection)، تقسیم‌بندی تصویر (Image Segmentation)، و ردیابی حرکت (Motion Tracking) استفاده می‌کنند. برای مثال، در یک سیستم شناختی مورد استفاده در خودروهای خودران، ماژول بینایی کامپیوتری می‌تواند علائم راهنمایی، عابران پیاده، و موانع را شناسایی کند و اطلاعات را به ماژول تصمیم‌گیری ارسال کند تا اقدامات مناسب انجام شود.

معماری‌های توزیع‌شده (Distributed Architectures) یکی دیگر از ویژگی‌های فنی کلیدی سیستم‌های شناختی است. این سیستم‌ها اغلب از زیرساخت‌های ابری یا ترکیبی (Hybrid Cloud) استفاده می‌کنند تا بتوانند حجم عظیمی از داده‌ها را پردازش کنند و عملکرد مقیاس‌پذیر ارائه دهند. فناوری‌هایی مانند محاسبات لبه (Edge Computing) و خوشه‌های محاسباتی (Compute Clusters) به سیستم‌ها امکان می‌دهند تا پردازش‌های سنگین را به‌صورت موازی انجام دهند و تأخیر را کاهش دهند. برای مثال، در یک سیستم شناختی که برای تحلیل داده‌های اینترنت اشیاء (IoT) استفاده می‌شود، داده‌ها ممکن است در دستگاه‌های لبه پردازش شوند و سپس برای تحلیل عمیق‌تر به سرورهای ابری ارسال شوند. این معماری توزیع‌شده همچنین امنیت و حریم خصوصی داده‌ها را از طریق رمزنگاری و مدیریت دسترسی بهبود می‌بخشد. استدلال و تصمیم‌گیری (Reasoning and Decision-Making) از دیگر ویژگی‌های حیاتی سیستم‌های شناختی است. این سیستم‌ها از مدل‌های استدلال مانند گراف‌های دانش (Knowledge Graphs)، سیستم‌های مبتنی بر قوانین (Rule-Based Systems)، و الگوریتم‌های بیزی (Bayesian Inference) برای ترکیب اطلاعات از منابع مختلف و تولید تصمیمات منطقی استفاده می‌کنند. برای مثال، یک سیستم شناختی در حوزه حقوقی می‌تواند اسناد قانونی را تحلیل کند، قوانین مرتبط را از گراف دانش استخراج کند، و پیشنهادهایی برای استراتژی‌های قضایی ارائه دهد. این قابلیت استدلال، سیستم‌های شناختی را از ابزارهای صرفاً تحلیلی متمایز می‌کند و آن‌ها را به شریک‌های هوشمند برای انسان‌ها تبدیل می‌کند.

یکپارچگی چندوجهی (Multimodal Integration) نیز از ویژگی‌های برجسته معماری سیستم‌های شناختی است. این سیستم‌ها می‌توانند ورودی‌های چندگانه (مانند متن، تصویر، و صدا) را به‌صورت همزمان پردازش کنند و اطلاعات را در یک چارچوب یکپارچه ترکیب کنند. برای مثال، در یک سیستم شناختی مورد استفاده در آموزش، ممکن است ورودی‌های متنی (سؤالات دانش‌آموز)، صوتی (لحن صدا)، و تصویری (حرکات صورت) تحلیل شوند تا سطح درک و احساسات دانش‌آموز ارزیابی شود و محتوای آموزشی مناسب ارائه گردد. این یکپارچگی از طریق معماری‌هایی مانند شبکه‌های عصبی چندوجهی (Multimodal Neural Networks) و تکنیک‌های هم‌جوشی داده (Data Fusion) محقق می‌شود. مدیریت سوگیری و اخلاق (Bias and Ethics Management) نیز به‌عنوان یک ویژگی کلیدی معماری در سیستم‌های شناختی مدرن مورد توجه قرار گرفته است. این سیستم‌ها از تکنیک‌هایی مانند تحلیل سوگیری (Bias Detection)، یادگیری عادلانه (Fairness-Aware Learning)، و شفافیت مدل (Model Explainability) استفاده می‌کنند تا اطمینان حاصل شود که تصمیمات آن‌ها عادلانه و قابل اعتماد هستند. برای مثال، یک سیستم شناختی در استخدام ممکن است از الگوریتم‌های خاص برای حذف سوگیری‌های جنسیتی یا نژادی در ارزیابی رزومه‌ها استفاده کند.

در نهایت، انعطاف‌پذیری و مقیاس‌پذیری (Flexibility and Scalability) از ویژگی‌های اساسی معماری سیستم‌های شناختی است. این سیستم‌ها به‌گونه‌ای طراحی شده‌اند که بتوانند در حوزه‌های مختلف، از مراقبت‌های بهداشتی تا صنعت، پیاده‌سازی شوند و با نیازهای خاص هر کاربرد سازگار شوند. استفاده از چارچوب‌های ماژولار (Modular Frameworks) و APIهای باز (Open APIs) به توسعه‌دهندگان امکان می‌دهد تا ماژول‌های جدید را به سیستم اضافه کنند یا آن را با سیستم‌های موجود یکپارچه کنند. این ویژگی‌ها، همراه با پیشرفت‌های مداوم در سخت‌افزار (مانند GPUها و TPUها) و نرم‌افزار (مانند فریم‌ورک‌های TensorFlow و PyTorch)، سیستم‌های شناختی را به یکی از قدرتمندترین ابزارهای فناوری مدرن تبدیل کرده‌اند که قادر به تحول در صنایع و بهبود کیفیت زندگی هستند.

کاربردهای سیستم‌های شناختی

سیستم‌های شناختی به دلیل توانایی‌های پیشرفته در یادگیری، استدلال، پردازش داده‌های بدون ساختار، و تعامل طبیعی با انسان‌ها، کاربردهای گسترده‌ای در صنایع و حوزه‌های مختلف دارند. این سیستم‌ها با بهره‌گیری از فناوری‌هایی مانند هوش مصنوعی، یادگیری ماشین، پردازش زبان طبیعی، و بینایی کامپیوتری، می‌توانند مسائل پیچیده را حل کنند، فرآیندها را بهینه سازند، و تصمیم‌گیری‌های هوشمندانه‌ای را در زمینه‌های پزشکی، مالی، آموزش، تولید، حمل‌ونقل، خدمات مشتریان، و حتی هنر و خلاقیت تسهیل کنند. ویژگی‌هایی مانند یادگیری مداوم، تحلیل چندوجهی، و مقیاس‌پذیری، این سیستم‌ها را به ابزارهایی قدرتمند برای افزایش بهره‌وری، کاهش هزینه‌ها، و بهبود کیفیت زندگی تبدیل کرده‌اند. در ادامه، کاربردهای کلیدی این سیستم‌ها به همراه مثال‌های ملموس شرح داده می‌شود.

در حوزه پزشکی و مراقبت‌های بهداشتی، سیستم‌های شناختی نقش مهمی در تشخیص، درمان، و مدیریت بیماری‌ها ایفا می‌کنند. این سیستم‌ها می‌توانند تصاویر پزشکی مانند اسکن‌های MRI یا CT را تحلیل کنند و الگوهای غیرعادی را با دقتی مشابه یا حتی بالاتر از متخصصان انسانی شناسایی کنند. برای مثال، سیستم شناختی IBM Watson Health قادر است داده‌های پزشکی بیمار، از جمله تصاویر تشخیصی و سوابق بالینی، را تحلیل کند و به پزشکان در تشخیص زودهنگام بیماری‌هایی مانند سرطان کمک کند. علاوه بر این، این سیستم‌ها می‌توانند مقالات علمی و داده‌های بالینی را بررسی کنند تا درمان‌های شخصی‌سازی‌شده پیشنهاد دهند. در مدیریت بیمارستان‌ها، سیستم‌های شناختی می‌توانند جریان بیماران را بهینه کنند، زمان انتظار را کاهش دهند، و منابع را به‌طور مؤثر تخصیص دهند، مثلاً با پیش‌بینی تعداد بیماران در بخش اورژانس.

در صنعت مالی، سیستم‌های شناختی برای تحلیل ریسک، تشخیص تقلب، و بهینه‌سازی سرمایه‌گذاری استفاده می‌شوند. این سیستم‌ها می‌توانند حجم عظیمی از داده‌های مالی، مانند تراکنش‌ها و روندهای بازار، را در زمان واقعی پردازش کنند و الگوهای مشکوک را شناسایی کنند. برای مثال، یک سیستم شناختی در یک بانک می‌تواند رفتار غیرعادی در تراکنش‌های یک حساب را تشخیص دهد، مانند برداشت‌های ناگهانی از مکان‌های غیرمعمول، و به‌سرعت هشدار تقلب صادر کند. همچنین، در مدیریت سرمایه‌گذاری، این سیستم‌ها می‌توانند داده‌های بازار، اخبار اقتصادی، و حتی احساسات عمومی (از طریق تحلیل پست‌های شبکه‌های اجتماعی) را ترکیب کنند تا استراتژی‌های سرمایه‌گذاری بهینه پیشنهاد دهند. شرکت‌هایی مانند BlackRock از سیستم‌های شناختی برای تحلیل داده‌های کلان و بهبود تصمیم‌گیری‌های مالی استفاده می‌کنند.

آموزش و یادگیری یکی دیگر از حوزه‌های کلیدی کاربرد سیستم‌های شناختی است. این سیستم‌ها می‌توانند برنامه‌های آموزشی شخصی‌سازی‌شده‌ای ارائه دهند که با نیازها و سرعت یادگیری هر دانش‌آموز سازگار است. برای مثال، یک پلتفرم شناختی می‌تواند عملکرد دانش‌آموز را در آزمون‌ها و تکالیف تحلیل کند، نقاط ضعف او را شناسایی کند، و محتوای آموزشی متناسب (مانند ویدئوها یا تمرین‌های تعاملی) پیشنهاد دهد. سیستم‌هایی مانند Duolingo از فناوری‌های شناختی برای تنظیم سطح دشواری دروس زبان بر اساس پیشرفت کاربر استفاده می‌کنند. علاوه بر این، سیستم‌های شناختی می‌توانند به‌عنوان دستیارهای آموزشی برای معلمان عمل کنند، مثلاً با تحلیل پاسخ‌های دانش‌آموزان به سؤالات و ارائه بازخورد فوری.

در صنعت تولید و زنجیره تأمین، سیستم‌های شناختی برای بهینه‌سازی فرآیندها، پیش‌بینی خرابی‌ها، و مدیریت منابع استفاده می‌شوند. این سیستم‌ها می‌توانند داده‌های حسگرهای اینترنت اشیاء (IoT) را تحلیل کنند تا عملکرد ماشین‌آلات را در زمان واقعی رصد کنند. برای مثال، یک سیستم شناختی در یک کارخانه تولیدی می‌تواند الگوهای غیرعادی در داده‌های حسگرها را تشخیص دهد و پیش‌بینی کند که یک دستگاه خاص در آستانه خرابی است، بنابراین تعمیرات پیشگیرانه را پیشنهاد می‌دهد تا از توقف خط تولید جلوگیری شود. شرکت‌هایی مانند General Electric از سیستم‌های شناختی برای مدیریت بهینه توربین‌ها و تجهیزات صنعتی استفاده می‌کنند. در زنجیره تأمین، این سیستم‌ها می‌توانند تقاضای بازار را پیش‌بینی کنند، موجودی را بهینه کنند، و مسیرهای حمل‌ونقل را بهبود بخشند.

حمل‌ونقل و خودروهای خودران نیز از سیستم‌های شناختی بهره‌مند شده‌اند. این سیستم‌ها می‌توانند داده‌های چندوجهی، مانند تصاویر دوربین‌ها، داده‌های رادار، و اطلاعات GPS، را پردازش کنند تا تصمیمات رانندگی ایمن و کارآمد بگیرند. برای مثال، سیستم‌های شناختی در خودروهای تسلا داده‌های بصری و حسگرها را تحلیل می‌کنند تا موانع، عابران پیاده، و علائم راهنمایی را شناسایی کنند و مسیرهای بهینه را انتخاب کنند. این سیستم‌ها همچنین می‌توانند از تجربیات رانندگی گذشته یاد بگیرند و عملکرد خود را در شرایط مختلف بهبود دهند. در مدیریت ترافیک شهری، سیستم‌های شناختی می‌توانند داده‌های ترافیکی را تحلیل کنند و زمان‌بندی چراغ‌های راهنمایی را برای کاهش تراکم تنظیم کنند.

در خدمات مشتریان، سیستم‌های شناختی به‌عنوان چت‌بات‌ها و دستیارهای مجازی هوشمند عمل می‌کنند که می‌توانند مکالمات طبیعی و پیچیده را مدیریت کنند. این سیستم‌ها با استفاده از پردازش زبان طبیعی، سؤالات مشتریان را درک می‌کنند، زمینه را تشخیص می‌دهند، و پاسخ‌های دقیق ارائه می‌دهند. برای مثال، یک سیستم شناختی مانند Grok (محصول xAI) می‌تواند به سؤالات کاربران در مورد موضوعات متنوع پاسخ دهد، اطلاعات را از منابع خارجی جمع‌آوری کند، و حتی با لحنی متناسب با نیاز کاربر ارتباط برقرار کند. این سیستم‌ها همچنین می‌توانند احساسات مشتری را تحلیل کنند و در صورت نارضایتی، مکالمه را به یک نماینده انسانی ارجاع دهند. شرکت‌هایی مانند Amazon از این فناوری برای بهبود تجربه مشتریان در پلتفرم‌های خود استفاده می‌کنند.

امنیت و نظارت نیز از حوزه‌هایی است که سیستم‌های شناختی در آن‌ها تأثیرگذار بوده‌اند. این سیستم‌ها می‌توانند داده‌های ویدئویی، صوتی، و متنی را تحلیل کنند تا تهدیدات امنیتی را شناسایی کنند. برای مثال، یک سیستم شناختی در یک فرودگاه می‌تواند تصاویر دوربین‌های نظارتی را پردازش کند، چهره‌های مشکوک را با پایگاه داده مقایسه کند، و رفتارهای غیرعادی (مانند تجمع غیرمعمول افراد) را تشخیص دهد. در امنیت سایبری، این سیستم‌ها می‌توانند الگوهای حملات سایبری را شناسایی کنند و به‌سرعت اقدامات دفاعی را پیشنهاد دهند. شرکت‌های امنیتی مانند Palo Alto Networks از سیستم‌های شناختی برای تقویت دفاع در برابر تهدیدات سایبری استفاده می‌کنند.

در هنر و خلاقیت، سیستم‌های شناختی به تولید محتوا، موسیقی، و آثار هنری کمک می‌کنند. این سیستم‌ها می‌توانند الگوهای خلاقانه را از داده‌های موجود یاد بگیرند و محتوای جدید تولید کنند. برای مثال، سیستم‌هایی مانند DALL·E یا Midjourney می‌توانند تصاویر خلاقانه‌ای بر اساس توضیحات متنی تولید کنند، که در تبلیغات، طراحی، و سرگرمی کاربرد دارند. در موسیقی، سیستم‌های شناختی می‌توانند آهنگ‌هایی در سبک‌های خاص تولید کنند یا به آهنگسازان در خلق ملودی‌های جدید کمک کنند.

با وجود این کاربردهای گسترده، سیستم‌های شناختی با چالش‌هایی مانند حریم خصوصی داده‌ها، سوگیری الگوریتمی، و نیاز به منابع محاسباتی بالا مواجه هستند. برای مثال، در کاربردهای پزشکی، اطمینان از محرمانگی داده‌های بیماران حیاتی است، و در امنیت، باید از سوءاستفاده از فناوری‌های نظارتی جلوگیری شود. با این حال، با مدیریت مسئولانه، سیستم‌های شناختی پتانسیل تحول در صنایع و بهبود زندگی بشر را دارند، از تشخیص دقیق بیماری‌ها گرفته تا خلق آثار هنری نوآورانه و بهینه‌سازی فرآیندهای صنعتی. در نهایت، سیستم‌های شناختی نشان‌دهنده یک تحول عمیق در نحوه تعامل انسان با فناوری هستند. آن‌ها نه تنها ابزارهایی برای حل مسائل پیچیده ارائه می‌دهند، بلکه راه‌هایی برای تقویت توانایی‌های انسانی در تصمیم‌گیری و خلاقیت فراهم می‌کنند. با پیشرفت‌های مداوم در هوش مصنوعی و علوم داده، انتظار می‌رود که این سیستم‌ها در آینده نقش مهم‌تری در زندگی روزمره و صنایع مختلف ایفا کنند، به شرطی که با دقت و مسئولیت‌پذیری توسعه یابند.

ماهنامه شبکه را از کجا تهیه کنیم؟
ماهنامه شبکه را می‌توانید از کتابخانه‌های عمومی سراسر کشور و نیز از دکه‌های روزنامه‌فروشی تهیه نمائید.

ثبت اشتراک نسخه کاغذی ماهنامه شبکه     
ثبت اشتراک نسخه آنلاین

 

کتاب الکترونیک +Network راهنمای شبکه‌ها

  • برای دانلود تنها کتاب کامل ترجمه فارسی +Network  اینجا  کلیک کنید.

کتاب الکترونیک دوره مقدماتی آموزش پایتون

  • اگر قصد یادگیری برنامه‌نویسی را دارید ولی هیچ پیش‌زمینه‌ای ندارید اینجا کلیک کنید.

ایسوس

نظر شما چیست؟