این مطلب یکی از مقالات پرونده ویژه «پنجاه سالگی قانون مور» است. برای دانلود رایگان کل این پرونده ویژه اینجا را کلیک کنید.
آيا نخستين باری را بهياد داريد که با گوردون مور ديدار کرديد؟
کارور ميد: بله، بهياد دارم و ماجرای آن بسيار جالب است. در نخستين سال ]کارم[ با سمت استاديار جديد کالتک، در دفتر کار خود درباره نتايج برخی آزمايشهایی کار میکردم که انجام داده بودم. اين مرد يک دفعه وارد دفتر کارم شد و گفت: «سلام، من گوردون مور از فيرچايلد هستم.» من هرگز درباره او چيزی نشنيده بودم، اما درباره فيرچايلد چيزهایی میدانستم. ما با هم دست داديم و او گفت: «در محوطه دانشگاه مشغول جذب مهندسانی بوده است و اينکه آيا من مايل هستم چند ترانزيستور داشته باشم تا در درس آزمايشگاه درباره آنها تدريس کنم؟» و من گفتم: «اين خيلی عالی میشود.» بعد، او دست در کيف خود برد و نخستین کاری که انجام داد يک جوراب يا پيراهن کثيف يا چيزی مانند آن را بيرون آورد... من با کمی شگفتی نگاهش کردم و او با لبخندی خفيف بر چهره گفت: «من سبک سفر میکنم.» سپس دست در کيف خود برد و يکی از آن پاکتهای مانيل بزرگ را که میتوانستيد کاغذهای 8.5 در 11 را در آن جای دهيد درآورد و چيزی در زير پاکت برآمده بود. او گفت: «اينها [ترانزيستورهای] 2N697 هستند.» میدانستم ترانزيستور 2N697 چيست. مشخصاً چيز فوقالعادهای نبود، اما خوب بود. او سپس در کيفش دست برد و پاکت مانيل ديگری را درآورد که به همان اندازه برآمده بود و گفت: «و اينها ترانزيستورهای 2N706 هستند.» 2N706 ترانزيستور جمع و جور کوچکی بود و از آن در [مدارهای] منطقی و اينگونه موارد استفاده میشد و واقعاً عالی بود. من هرگز ترانزيستورهای زيادی نديده بودم. کاملاً شگفتزده شده بودم. در آن دوران هيچيک از ما برای اين چيزها بودجه نداشتيم تا دربارهشان تدريس کنيم. ما با ترانزيستورهای واقعاً ارزان کار میکرديم که قيمت فروش آنها تقريباً يک دلار بود. برای دانشجو سخت بود بابت وسيلهای پول بپردازد که ممکن بود در همان آزمايش نخست بسوزد. خيلی عالی میشد اگر دانشجويان ترانزيستورهایی داشته باشند که بتوانند بدون نگرانی بابت هزينه با آنها کار کنند. ما مدتی گپ زديم و من درباره کار خود برای او صحبت کردم و او گفت: «چرا به فيرچايلد نمیآیی و دربارهاش يک سمينار ارائه نمیدهی؟» گوردون در پايان سمينار، از من خواست اگر مايل هستم با آنها همانديشی کنم. از اين رو، سفر هفتگی خود برای مشاوره را آغاز کردم. میتوانستم گوردون را هر هفته ببينم. هم من و هم او صبح زود از خواب بیدار می شدیم و من حدود ساعت هفت به محل کارم میرفتم. گوردون آنجا بود و میتوانستيم پيش از آمدن ديگران گپ بزنيم.
تصورم اين است که مقاله سال 1965 مور که ايدهاش به قانون مور معروف شد، بهخودی خود پديد نيامد.
نه، هرگز. او چند کپی از نمودار خود را که افزايش شمار اجزا در گذر زمان را نشان میداد، مدتها پيش از آنکه بهصورت چاپی منتشر شود به من داده بود. من به آنها میاندیشیدم و درباره فيزيک درون ترانزيستور کار میکردم. اين اثر مکانيکی کوانتوم است که به الکترونها اجازه میدهد بهرغم آنچه انتظار میرود، از نواحی باريک نارسانا بگذرند. من در اين باره کار میکردم و يک روز گوردون که به نحوه پيادهسازی تعداد زيادی ترانزيستور روی يک تراشه میانديشيد، گفت: «اين تونلسازی برای الکترون که درباره آن کار میکنی... آيا برای کوچکسازی يک ترانزيستور محدوديت ايجاد نمیکند؟» و من گفتم: «البته که چنين میکند.» و او گفت «تا چه اندازه کوچک؟» ما (ميد و سپس بروس هوئنايسن دانشجوی فارغالتحصيل) نتيجه گرفتيم میتوانيد (فقط با هرچه کوچکتر ساختن ترانزيستورها و کاهش ولتاژ) ترانزيستورها را تا 150 نانومتر کوچک کنيد که تقريباً دو بار کوچکتر از آن چيزی بود که همه فکر میکردند. [ميد میگويد، تلاشها درباره امکان هرچه کوچکتر ساختن ترانزيستورها نخستين بار در سال 1968 انجام گرفت و در سال 1972 درباره اعداد و ارقام آن مقالهای منتشر شد.] از اينجا بود که مردم اين موضوع را جدی گرفتند که محدوده کوچکسازی [ترانزيستورها] میتواند ماجرای بسيار دور و درازی باشد.
اين باور که فلان چيز شدنی است، باعث میشود آن چيز اتفاق بيفتد. قانون مور بهراستی ماجرای باور مردم به آينده و خواسته آنها برای واقعيت بخشيدن به آن چيز است. اين بيانی شگفتانگيز درباره بشريت است.
قانون مور واقعاً يک قانون نيست، دستکم بر توضيح ما از قوانين فيزيکی منطبق نيست. اين موضوع را چگونه برای مردم توضيح میدهيد؟
هميشه (بهويژه در روزهای نخست) بايد توضيح میدادم اين در زمره قوانين فيزيک بهشمار نمیآيد. ماهيت اين قانون مانند انسانها است. برای اينکه هر چيزی تکامل پيدا کند، همچون فناوری نيمهرسانا که تحول يافت، تلاشهای نوآورانه شمار زيادی از انسانهای باهوش را میطلبد. آنها بايد باور کنند تلاش نتيجه موفقيتآميزی در پی خواهد داشت، در غير اين صورت هيچ تلاشی را بهکار نخواهند بست. اين باور که فلان چيز شدنی است، باعث میشود آن چيز اتفاق بيفتد. قانون مور بهراستی ماجرای باور مردم به آينده و خواسته آنها برای واقعيت بخشيدن به آن چيز است. اين بيانی شگفتانگيز درباره بشريت است.
بهنظر میرسد قانون مور ترکيبی از چند چيز است. فقط درباره باور داشتن نيست، فيزيک نيز بايد در نظر گرفته شود.
البته همينگونه هم بود، اينکه چرا اهميت داشت دريابيم قانون مور در حيطه فيزيک کجا و چرا بهکار خواهد رفت. فکر میکنم آنچه واقعاً برای همه ما جای شگفتی بود اين بود که سيليکون آنقدر جا برای پيش رفتن داشت که ماده يا ترفندی نبود که آن را نيازموده باشيم. همه کاری که بايد انجام میداديم،اين بود که آنها را بهنحو هرچه مطلوبتر کوچک کنيم.
آيا سيليکون ويژگی خاصی داشت؟
ساختار کريستالی سيليکون بهطرز ويژهای پايدار است. در واقع، در روزهای نخست اهميت بيشتری داشت. اکسيد طبیعی سيليکون يکی از ايدهآلترين نارساناهای شناخته شده است. سيليکون بهطور خاص نيمهرسانای مطلوبی نيست. مواد بهتری هم وجود دارند؛ مانند گاليوم ارسنيد. اما برخورداری از اکسيد طبیعی خاص، آن را به عايق بسيار بسيار پايداری تبديل کرده است که در همين حال وقتی به آن ميدان الکتريکی اعمال میکنيد از هم نمیگسلد. اين ترکيب سيليکون را واقعاً به مادهای جادویی تبديل میکرد. ما اکنون از همه گونه ماده نيمهرسانا قطعههای الکترونی میسازيم. اما برای ساخت قطعههای واقعاً پيچيده که بايد واقعاً کوچک و بههم متصل باشند، سيليکون هنوز هم واقعاً مهم و ماده کليدی ماجرا است.
وقتی اعتبار قانون مور پايان بيابد، چه روی میدهد؟
ما نمیخواهيم بزرگداشت پنجاهمين سال قانون مور را با اين منفیبافی احاطه کنيم که [قانون مور] بهپايان خود نزديک میشود.
اين واقعيت که کوچکسازی سرسامآور ترانزيستورها برای هميشه تداوم نخواهد داشت، به آن معنا نيست که پديده ساخت سامانههای الکترونيکی کاربردی هرچه پيچيدهتر نيز متوقف خواهد شد. آدمهای باهوش بسيار زيادی وجود دارند که هميشه میکوشند بر محدوديتها چيره شوند. برای مثال، جنبشی وجود دارد که برای يکپارچهسازی اجزا نوری و الکترونيکی روی يک تراشه میکوشد. اسم آن سيليکون فوتونيکس است و تازه در حال اوجگیری و ظهور است.
تجربه من نشان داده است که هر وقت روی منحنی يادگيری فکر میکنيد که بنزين شما تمام شده است، پای پيشرفت مهمی در کار است، اما اين پيشرفت مهم هرگز از آنجا که تصور میکنيد، نمیرسد. تا وقتی اتفاق نيفتاده است، اصلاً مشخص نيست چيز شگفتآور بعدی چه خواهد بود، اما هميشه يکی وجود دارد.
ماهنامه شبکه را از کجا تهیه کنیم؟
ماهنامه شبکه را میتوانید از کتابخانههای عمومی سراسر کشور و نیز از دکههای روزنامهفروشی تهیه نمائید.
ثبت اشتراک نسخه کاغذی ماهنامه شبکه
ثبت اشتراک نسخه آنلاین
کتاب الکترونیک +Network راهنمای شبکهها
- برای دانلود تنها کتاب کامل ترجمه فارسی +Network اینجا کلیک کنید.
کتاب الکترونیک دوره مقدماتی آموزش پایتون
- اگر قصد یادگیری برنامهنویسی را دارید ولی هیچ پیشزمینهای ندارید اینجا کلیک کنید.
نظر شما چیست؟