15/05/1396 - 21:09
خلاقیت در بازاریابی محتوایی هواپیمایی‌ها
در قرن اخیر شاهد تغییراتی در رفتار بازار بوده‌ایم، به طوری که بسیاری از روش های گذشته جای خود را به روش های جدید داده اند و شرکت ها برای تحت تاثیر قرار دادن مشتریان از ابزار هایی استفاده می کنند تا بتوانند بیشترین تاثیر را بر روی آ ن ها گذارند. این ابزارها با استفاده از نتایج آنالیز داده‌های به دست آمده از رفتار بازار انتخاب می شود. دیجیتال مارکتینگ فضای دیگری است که بسیاری از شرکت ها می خواهند آن را تصاحب کنند.

1606683296_1_0.gif

ایرلاین‌های مختلف دنیا هم به اهمیت دیجیتال مارکتینگ و بازاریابی محتوایی پی برده‌اند و برای جذب مشتری، ایجاد وفاداری و...، از وبلاگ‌ها، وب‌سایت‌ها، شبکه‌های اجتماعی و دیگر ابزارهای بازاریابی محتوایی استفاده می‌کنند.

با بخش اول4  کمپین خلاقانه‌‌ی ایرلاین‌ها در زمینه بازاریابی محتوایی همراه باشید:

1) هواپیمایی ایسلند (Iceland Air)

  • نام کمپین: Icelandair’s Stopover
  • مجری: هواپیمایی ایسلند (Icelaand)
  • ابزارها: شبکه‌های اجتماعی، وب‌سایت، تیم قوی Video Making
  • هدف: تعهد مشتری به برند (Loyalty)

پروژه‌ی Icelandair’s Stopover به مسافران این امکان را می‌دهد که به رایگان (و حتی بدون رزرو هتل)، هنگامی که از قاره‌ی اروپا به قاره‌ی آمریکا (یا برعکس) مسافرت می‌کنند، تا 7 روز در ایسلند گردش کنند!

برای پروموت این برنامه، هواپیمایی ایسلند یک کمپین بازاریابی محتوایی چندمنظوره را پیاده‌سازی کرد.


 کمپین Icelandair’s Stopover Program

هواپیمایی ایسلند برای این کار یک مسابقه برگزار کرد. این مسابقه را در وب‌سایتش معرفی کرد و آن را در شبکه‌های اجتماعی توسعه داد.

به گزارش ویرلن؛ افرادی که در این مسابقه برنده می‌شدند، به همراه یک راهنمای تور اختصاصی (Tour Guide) به مدت 48 ساعت در ایسلند، Stopover می‌کردند (Stopover به معنی توقف بین راهی در سفری طولانی مدت است. این کمپین هم همان طور که گفتیم برای افرادی بود که از اروپا به آمریکا (یا بالعکس) مسافرت می‌کنند).

خلاصه اینکه هر کدام از برنده‌ها را به مدت 24 یا 48 ساعت، به بهترین شکل در ایسلند می‌گرداندند و از این پروسه نیز یک ویدیو تهیه می‌کردند. این ویدیوها (و صورت‌های دیگری از محتوا که توسط خود ایرلاین، برندگان مسابقه و سایر مردم تولید شده بود) با هشتگ #Stopover در شبکه‌های اجتماعی منتشر و Viral شد.

چرا این کمپین موفق بود؟

کمپین Stopover، 3 مورد زیر را با هم ترکیب می‌کند:

  1. یک کنجکاوی جذاب (مخاطب: «هواپیمایی ایسلند چه برنامه‌ای برای ما دارد؟»)
  2. یک انگیزه (برای شرکت کردن در مسابقه)
  3. درگیر کردن دنبال‌کنندگان کمپین (با تولید محتوای مخاطب محور و یک هشتگ مناسب)

در ویدیو می‌بینیم که المان‌هایی برای فرد برنده‌ی مسابقه در نظرگرفته شده است که برای هر مسافری جالب به نظر می‌رسد:


هواپیمایی ایسلند

  • مناظر دیدنی طبیعی
  • غذاهای جالب و جذاب
  • ماجراجویی
  • آب تنی
  • جاده‌های سبز و زیبا
  • هیجان
  • آرامش و رهایی
  • و...

مواردی که گفتیم، اصلی‌ترین المان‌های جذاب برای یک مسافر می‌باشد که او از سفر خود توقع دارد. هواپیمایی ایسلند هم با زیرکی، همه‌ی این موارد را برای برنده‌ی جایزه تدارک دیده و در تولید محتوای خود (ویدیوی ضبط شده) به همه‌ی آن‌ها اشاره کرده است.

لبخندی که مدام بر چهره‌ی برنده‌ی جایزه نمایان است، نشان از رضایت او از یک سفر بسیار مناسب می‌باشد. لبخندی که هواپیمایی ایسلند برای مسافر خود به ارمغان می‌آورد!

از طرفی هم می‌بینیم که هشتگ مورد استفاده در این کمپین، به نوعی‌ست که مخاطبان هدفمندی را برای هواپیمایی ایسلند درگیر می‌کند: افراد علاقه‌مند به سفر که به نوعی با برند هواپیمایی ایسلند درگیر بوده‌اند (در نظر داشته باشید که هدف کمپین، «تعهد مشتریان به برند (Loyalty)» بود).

از طرفی می توان دلیل موفقیت این کمپین را استفاده درست هویت بصری برند عنوان کرد مانند هویت بصری برند ایرلاین‌های معروف دنیا که به موفقیتی مضاعف برای این کمپین بدل گردید و باعث تاثیر هر چه بیشتر این کمپین شد.

پی‌نوشت: منظور از این که هشتگ کمپین به گونه‌ای بود که....، صرفا «نام هشتگ» نیست. نحوه تبلیغ و معرفی هشتگ، رسانه‌های مورد استفاده در Promote  آن و... را نیز درنظر بگیرید.

2) هواپیمایی WestJet

  • نام کمپین: Christmas Miracle
  • مجری: هواپیمایی WestJet
  • ابزارها: شبکه‌های اجتماعی، تیم قوی Video Making
  • هدف: درگیری (Engagement) با برند / تعهد مشتری به برند (Loyalty)

در دسامبر 2013 (نزدیک کریسمس)، هواپیمایی WestJet در گیت‌‌های ورودی فرودگاه تورنتو کیوسک‌های دیجیتالی را قرار داد که در نمایشگر آن‌ها، بابانوئل ظاهر می‌شد و از مردم می‌پرسید که برای کریسمس چه چیزی دوست دارند داشته باشند.

هر کس هم چیزی درخواست می‌کرد. یک نفر گفت «یک شال گرم!»، یک کودک هم تقاضای «یک تبلت اندروید» کرد و دیگری نیز «یک تلویزیون بزرگ!» و...

از آن طرف هم پرسنل این ایرلاین (در شهر مقصد – شهر همیلتون کشور امریکا) سعی می‌کردند که خیلی سریع، آن هدایا را فراهم کرده و کادو کنند، تا وقتی مسافران رسیدند، بابانوئل هدیه‌ی هر کس را به او تحویل دهد!

 به گزارش سایت  safarme.com موفقیت این کمپین آنقدر عظیم و باورنکردنی بود که WestJet تصمیم گرفت در سال 2014 (کمپین Spirit of Giving) و 2015 (کمپین 12,00 Mini-Miracles) نیز، کمپین‌هایی را همانند این کمپین اجرا کرده و مشتریانش (و دنیای مارکتینگ!) را سورپرایز کند!

این کمپین یکی از جذاب‌ترین کمپین‌هایی‌ست که تا به حال توسط یک ایرلاین اجرا شده است! و علاوه بر ایرلاین‌های ما، می‌تواند برای بسیاری از استارت‌آپ‌های حوزه‌ی خرید بلیط هواپیما چارتری نیز قابل تامل باشد!

سیاست های جدید این شرکت ها برای ورود تاثیر گذار و با قدرت در بازار باعث شده تا دید بسیار خوبی از طرف مشتریان برای شرکت ایجاد شود واز طرفی به این نکته باید اشاره کرد که استفاده از تکنیک ها و روش های جدید در دیجیتال مارکتینگ  وبه کارگیری روش ها ی  سئو نیز بی تاثیر نبوده است.

چرا این کمپین موفق بود؟

این کمپین از دو جهت برای WestJet موفقیت‌آمیز بود:


هواپیمایی ایسلند

  • تعهد به برند (Loyalty): مشتریان این برند به آرزوهای خود رسیدند! چه این آرزو یک تلویزیون بزرگ باشد و چه یک شال‌گردن گرم ساده! به هر حال برای هر کدام از آن‌ها یک خاطره‌ی فوق‌العاده رقم خورده که به هیچ وجه فراموش نخواهند کرد. از طرفی هم بدون شک افراد بسیاری از مشتریان WestJet (که آن روز در فرودگاه نبودند) از این اتفاق مطلع شده و به وجد آمده‌اند!
    این مورد در راستای افزایش تعهد مشتری به برند، برای WestJet موفقیت‌آمیز بود.
  • افزایش درگیری با برند: اشتراک این ویدیو در رسانه‌های اجتماعی (به خصوص یوتیوب، توییتر و فیس‌بوک) باعث شد که افراد بسیار زیادی با این برند درگیر شوند. لبخندها، اشک‌های شوق، هیجان آن نوجوانی که تبلت برنده شد، بغل کردن‌ها و... در این ویدیو، تداعی‌گر یک حس خوب از برند WestJet در ذهن مخاطب گردید.

منبع:
modir.tv

ایسوس

نظر شما چیست؟